2777
2789

[QUOTE=63253071][/Qواااااای بستنیا یادش بخیر.... چه زود بزرگ شدیم واز دنیای پاک کودیکهامون فاصله گرفتیم

یک چیزهایی هیچ وقت عادی نمی شود بچه دار شدن مثل یک جادوست...مثل افسانه ای شیرین و عجیب وغریب که سخت می شود باورش کرد.آخرچطور می شود یک دفعه مادرشد.همین که نقطه ای تپنده را نشانت میدهندومیگویند این بچه شماست. همه چیز تغییرمی کند.دستت رامی گذاری روی شکم وحس میکنی ازهمین حالا بایدقوی ترباشی.بایدمحافظت کنی از این نقطه تپنده کوچک.بایدحامی اش باشی.همراهش باشی.شروع به تکان خوردن که می کندفکرمیکنی دیگرخودت نیستی.دیگرپاهایت روی زمین نیست.لذتی وجودت را میگیرد که با کمترچیزی قابل قیاس است.باگذشت هر روز و هرماه چقدر عاشق تری میشوی.چقدر قلبت برایش می تپد.  برای اویی که هیچ نمیدانی چه شکلی خواهد بود.چشم هایش  دهانش  انگشت هایش. ازهمین روزهاست که نگرانش می شوی.که چرا تکان نمی خورد.چرا نمی چرخد.چرا با لگدهایش نمی گوید من اینجام. بارداری مثل یک جور جادوست  جادویی که همه چیز راتغییر می دهد.جادویی که تورا تغییر می دهد ودیگر اسمت را برای همیشه عوض می کند.بعد از این کسی هست که تور را مادر صدا خواهد کرد ماااااااااااااااادر

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یه چیزی هم یادمه اسمشو یادم نمیاد کسی میدونه بهم بگه

یه فیلم خارجی بود زیاد یادم نیست ولی میدونم ی جای برفی بود و شیر سلطان جنگل داشت دوتا خرس داشت و اولشم شروع میشد با لوگوی شیر بود 

ی قسمتش خرسا چرخ خیاطی داشتن و...

کسی یادشه؟؟؟؟ خیلی کوچیک بودم بیشتر یادم نمیاد

آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟؟؟

وای استارتر عزیزم کلی از این تاپیک انرژی مثبت گرفتم حالمو خوب کرد چه قدر خاطراتم برام زنده شد ممنون از تاپیک قشنگت  

زیبایید،اما خالی هستید،برایتان نمیشود مرد...
یه چیزی هم یادمه اسمشو یادم نمیاد کسی میدونه بهم بگه یه فیلم خارجی بود زیاد یادم نیست ولی میدونم ی ...

شیر کمد جادوگر ... اونا هم خرس نبودن سمور بودن ... منم خیلی دوستش داشتم ... ورژنهای جدیدشم دیدم رماناشم خوندم ... 


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 

واییی بستنیا بستنیا.من بچه بودم همش باهاشون میخوندم.

هنوزم شعرش حفظمه.وقتی خاله بهار رفت و به جاش خاله بنفشه اومد غصه خوردم 

ما زنده برآنیم که آرام نگیریم.موجیم که آسودگی ما عدم ماست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز