سلام من نزدیک هشت ماهه که نامزدم و ازهم دوریم به دلیل مشکلات هی نشده که عقد کنیم من چندروز پیش خسته شدم و از کوره دررفتم که چرا هی تاخیر میندازی بعد گفت به خدا از قصد نیست و من هی ادامه دادم و اون سکوت کرد ،نمیدونم چکار کنم جواب تلفنمم نمیده گفت با یه دروغگو چکار ڌاری
نه اینکه میگی زنگ میزنی جوابتو نمیده میگم دیده زیاد پیگیرشی حواست بهش هست اونم ناز میکنه جواب نمیده. ...
آره منم تجربه اش رو داشتم ولش کن به حال خودش خودش زنگ میزنه برای من که اینطوری بود بعد میگفت چرا به من زنگ نزدی یعنی پرو ها حالا من داشتم خودمو قبلا میکشتم بعد اون یه مدت بی خیال شدم ولی اون دست پیش رو گرفته بود پس نیفته
خدا جون مرسی که تا الان دستم را گرفتی باز هم به من کمک کن که از پس مشکلات بر بیام خدا جونم