2777
2789
عنوان

روش مطمین جلوگیری

| مشاهده متن کامل بحث + 1931 بازدید | 119 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وااا جدی؟؟؟منم ترشحات دارم عفونت و اینا نی پس احتمالش زیاده زودی این اتفاق برام بیفته  

اخه یه مشکل که من پریودیم خیلی نامنظمه البته الان چندماهه مرتب تر شده


یاد گرفته ام بگریم بی دغدغه بخندم بی بهانه برقصم بی ترانه برنجم بی گلایه و نظاره کنم آنچه نیستم و نبینم آنچه هستم
عزیزم رابطه زناشویی یه مساله شخصی نیست. دیگه دونفره ترین چیز جهان هستی همین رابطه است.  بنابرا ...

كاملا موافقم ..منم قبل نامزدی شرطم فقط حق طلاق و نداشتن بچه بود كه قبول كرد..الانم مطمینم اصراری نمیكنه ولی براازمایشای قبل ازدواج كه رفتیم متوجه شدم كلا روش طبیعی تووذهنشه!! وبابت همین كلی بحث كردیم..حرفش اینه اگه شد شده دیگه!ولی برای من شدونشد نداره.

اوایل ازدواجمم بود😣😣😣خوبه قبل ازدواج خاطره های زیادی داشتیم خیلی جاها رفتیم ولی بعددیگه هیچی فقط ...

باز  خوبه
ماکه تو این دوسه سال اونقدر درگیر بودیم هنوز هیچ جانرفتیم
فقط منتظریم امسال تموم شه یه دوسال فقط واسه خودمون زندگی کنیم بعد بچه و اینا 

كاملا موافقم ..منم قبل نامزدی شرطم فقط حق طلاق و نداشتن بچه بود كه قبول كرد..الانم مطمینم اصراری نمی ...


عزیزم هیچ روش صد در صدی وجود نداره. 

شما می تونی نصف سال قرص بخوری. نصف سال از کاندوم استفاده کنی.
یا مثلا زمان تخمک گذاریت رو پیدا کنی و چند روز قبل و بعدش بیشتر احتیاط کنی.

من دور و برم کسی رو ندیدم با کاندوم حامله شه. ولی خب یه درصد کمی احتمالش هست.

[QUOTE=62463974]مرسی حتما بادكترم درمیونش میذارم❤ خیلی دلیل داره هم برنامه هام برازندگیم هم خاله من هم مثل شما بود میگفت محاله بچه بیارم و فلان ولی بعد ازدواج فهمید شوهرش مشکل داره و ممکنه بچه دار نشن تا اخر عمر کار هر روزش گریه بود.انقدر رفت و اومد و سختی کشید تا بچه دار شد.الان میگه بزرگترین نعمتی که خدا بهم داده همین بچه تو بغلمه.مادر شدن لدت بخش ترین حس دنیا است اگه به وقتش باشه.

پسرم سه ساله و نیمشه خییییلی بهمون سختی داد. بچمو طبیعی اوردم قبلش کلاسای زایمان رفتم همه ورزش و کارایی که میگفتن انجام دادم.۱۱صبح بستری شدم ۱۲ نه سانت رحمم بازشد.اما کلش گیر کرده بود و من نزدیک دوساعت بعد الکی زجر کشیدم .کمی تنگی نفس داشت. بعد مجرای اشکیش تنگ بود و ما نمیدونستیم چی هست براهمین ده ماه الکی پول متخصص میدادیم و هیچکدوم نگفتن این مجراش تنگه تا اینکه ده ماهگی پیش یه فوق بردمش و تشخیص دادبمیرم براش گفتن سریع باید عمل بشه چون عفونت زیاد کرده بعدش فهمیدیم الرژی داره. بعد یکسال تو خیابون افتاد دستشو شیشه برید خیلی سختی کشیدیم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792