وای امشب دختربزرگم توحیاط داشت با تاب بازی میکرد من شوهرموصداکردم باکمک من کن دخترکوچیکم یکسال و3ماهشه رفته بودتوحیاط یهو دختربزرگه با تاب زد به کوچیکه بچم به پشت افتاد اینقد گریه کرد افتاد رو موزاییک پشت سرش ورم کرد من رفتم آشپزخونه دیدم صداشوهرم میاد آروم دادرن باخواهرم پچ پچ میکنن واااای رفتم توحیاط دیدم دخترم اینقد استفراغ کررده که نگوووووو منم دیگه حالیم نشد اینقد خودموکشتم وگریه کردم زنگ زدم مامانم بردیمش اونجا یه ساعتی موندیم بچم بهترشد اصلا نتونستم هیچی بخورم حالت تهوع دارم همش نگران خداروهزارمرتبه شکر بچم سالمه اما ضربان خودم 110سرم درد میکنه...خواستم بگم مامانای که بچه از دست دادید خدابه فریادتون برسه خداصبربهتون بده اوناییم که بچه دارید خداحفظشون کنه واناییم که ندارن که به همین شب عزیزقسم میدم که ههمین ماه دامنشون سبز ش