شوهرش از خودش بدتره،یه مرد بسیار رکیک بددهن،شوهرم میگه همچین آدمی رو اصلا محلش نده،چون لیاقتش همینه..دیشب کاری کرد که نزدیک بود اشکم در بیاد،خونه مادر شوهرم بودم و شوهر رفته بود بیرون،رو مخم بود حسابی و همش سربه سرم میذاشت و مادر شوهر و خواهر شوهرم حتی یک کلمه هم نگفتن که بس کنه از بس احمقن و ازش حساب میبرن،نمیدونم چه رفتاری باهاش داشته باشم،سعی میکنم درمقابلش سکوت کنم که یعنی حرفات باد هواست..چه کنم