رفتم ب گلای رو بالکنم اب دادم همیشه دلم میگیره میرم اونجا...راستی بهم میگفت فلانی جان؟اب ما توی ی جوب نمیره.اخرش زندگی رو بهم میزنی و همه رو طبق معمول انداخت گردن من...و بعد اب دادن ب گلا دوباره برگشتم تو اتاق و درو بستم و گریه کردمو باز اومدم تو نینی سایت ایندفه با سردرد عجییییب...یهو اس اومد از عشق جان...شرمنده امشب حرفای زشتی بهت زدم
دلم خیلی شکسته...دوس ندارم ببینمش...دوس ندارم صداشو بشنوم...دوس ندارم ....دوس دارم همون دختر پر شر و شور مجرد تو خونه باشم