کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
جلل خالق نمیدونستم ایفون متنن دارم اومده چه باحاله از پشت در کل لیست که سفارش داری برا شوهریاداوری میکنی بعد اگه گرفته بود راهش میدی خونه یا درکل برا مهموناتم خوبه که بنویسی لطفا دس خالی نفرمایید
من همان تنهای همیشه هستم فقط گاهی یکی هست کنارم دل گرمش بودم اما خدا ! اوهم گاه بی گاه میرود و می آید دلتنگش میشم زیاد اما چه کنم .........