تاحالاکسی رودیدین که وضعش خیلی خراب بوده باشه ولی بعدا همه چی تغییرکنه مثل یه معجزه؟؟

ممنونتم عزیزدلم مهربان بانو برات مینویسم یکم دیگه فردامیخونی شبت بخیر

عزیزم درموردخانوادش قراربودبگم دخخرندارن وی محیط  خیلی مردونه اس مادرشوهرم نمیخام اینوبگم ولی حرف من نیس  به گاو بودن مشهوره بین همه چون کلا ن با ادم حرف میزنه ن وفتی رف مراسمی جایی کادومیبره بگی سلام میگه سلام میشینه یجا دلیلشم پدرشوهرمه ی ادم فووووق العاده زرنگ وباسیاست ک همه رو بای زبون نگه داشته دیگه کلا نادرشوهرم درحد کلفت خونشونه بهش میگن بشین مسشینه پلشو برواوورمیره اغراق نیستا هرچی بگم کم گفتم  منتها منم دوست داشت ولی الان درجریان طلاق  ی بیشرفی شده بیا وببین چن بار رفته مکه ازاوناس ک حاجی نگی بهش قهرمیکنه  میگه چهاربار رفتم مکه برای منافع خودشون بارها دیدم ادم فروختم  حرف اوردن بردن ی ادم خسیسم هست پیش من خیلی خودشو کنترل میکردن البته ولی ی جا معلوم میشد بالاخره متلا خونشون ی بارخاستم شام بزارم اومد چندین بار گف اون گوشتو همشونزاریا حیفه ها زیاده ها من واقعا خجالت میکشیدم  زندگی منو اون خراب کرد اون میدونس اخلاق پسرشو رفتارشومیدونس اهل زنذگی نیس خاست جمع وحوزش کنه اومد منم بدبخت کرد حلالش نمیکنم 

ارههههه دقیقااااااا ی شب من انقدددد زیر فشاربودم صدااام درنمیومد اونقدگریه کرده بودم شب بود خودشم گریه کردم گفتم خدایاااااا تاوان اینهمه طلمو نشونش بده  حلالشون نمیکنم خیلی روزای بدی بود اخه میدونی  اونا وصع مالیشون ازنابهتربود برای همین ارباب رعیتی رفتارمیکردن سرهمه چیز خیلی عقده ای بودن مثلا فرش هشت تومنی خریده بودن دیگه ی بار مادرشوهرم گف همه چششون ب فرشای ماس خخخخخ جاری من  ب ایناگفته ما پمپ بنزین داریم کارخونه داریم ی شهردیگه بوداخه مولتی میلیاردریم خلاصه اینام میرن من یبینن هیییچی ندارن جز دوتا اتاق خاستگاری نمیرن هی دختره زنگ میزده بخشون ک بیاین اخه دوست بودن با برادرشوهرم سرعقدمن سر مادرشوهرم دادزد ولم کن دست ازسرم برذار دیگه نو اومد ب بازار هیجوقت بامن حرف نمیزد  ولی عین چی ازاون میترسیدن ابم اگه میجوشیدبم بایداونم میومد  چون بی حیابود ب اون چیزی نمیگفتن هیچ تازه کاملا اشکارا ازش میترسیدن ولی بیجاره من هیچوقت بلدنشدم حلصرجواب باشم وازخودم دفاع کنم

والله منم حسرت هیچی روتوزندگیم ندارم همیشه همه چی داشتم ولی اونا با اینکه وصعشون بهتربود عین ندارا زندگی میکردن ای کاش عاقل بودم قبلا بیشتر فک میکردم ولی خب تاهمینجاشم شکز ک ادامه دارنشد