اول بگم همسرم کلا یه کم تنبله، بخاطر سنگ کلیه هم روزه نمی گیره، اما من می گیرم، شبا دیر میاد خونه، یا اینکه این چند شب هم دیر خوابیدیم، پسرمم تا نصف شب بیداره با هم کرکره خنده و کل کل می کنن، خلاصه من که روزه ام زورم میاد هم غذا آماده کنم هم بردارم هم بذارم،خب خودش باید فکر کنه اگه روزه بود برا من اینکار رو می کرد؟ بعد صبح هم تا ظهر خواب بودیم فک کنم دلش می خواست برم پیشش، منم هی کشیدم کنار تا پا شدیم، صبحونه آوردم گفت کره بیار، گفتم الان به پسرمون می گم بیاره، فک کنم فکر کرد گفتم خودت بیار، بد اخلاق شد و دیگه حرف نزد، بعدم می خواست بره بیرون رفت، هر چی باش حرف زدم محل نداد، تا آخر شب هم کار داره نمیاد، این موضوع مثل خوره تو جونمه، نمی دونم چیکارش کنم؟ از بس مث خدمتکارا همه کاررا رو انجام می دم، حتی سفره نهارشم جمع نمی کنه، من، روزه یا بی روزه باید جمع کنم. خسته شدم از بس جلوش گذاشتم و برداشتم. چه سیاستی بکار بگیرم 😓
هموقتی با پسرکم بازی میکنم بهش میگم چق چق چق ، شوشولی شوشولی پسرکم قهقه میزنه چقد راحت میخنده به این کلمات بی معنی ... حالا بعد از مدت ها دومی تو راهه آرزو میکنم هر چی صلاحه همون بشه، آرزو میکنم همه اونایی که دوست دارن زودتر بچهشونو بغل کنن
منم روزه بگیرم بازم همه این کارا رو انجام میدم فقط فرقش اینه که اگه بلند نشم بگم خسته ام خودش انجام میده وگرنه اگه حرفی نزنم اونم از خدا خواسته به رو خودش نمیاره
یه زن خوب همیشه کنارت میمونه!!!!!!مهم نیس چقد بهش دروغ بگی😒😒😒😒بهش خیانت کنی😒😒😒😒😒یا دورش بزنی!!!!!!😒😒😒😒فقط نکته ای که هس اون مامانته نه ما😂😂😂😂😂😂😂😂تموم شد بالاخره تموم شد😍😍😍😍😍من تونستم و خدا کمکم کرد هم طلاقمو گرفتم هم حضانت پسرم رو💪💪این شد معجزه برام و تاپیکی که قراربود بزنم هم زدم😍😍
من که شوهرم به وسایل آشپزخونه ام دست بزنه کلافه میشم جای هیچی رو نمیدونه حتی واسه لیوان در همه کابینتها رو باز میکنه اینقدر سئوال میکنه که خودم بلند میشم . و احساس تملک به آشپزخونه و وسایل خونه دارم و احساس کلفت ملفتی هم ندارم
هموقتی با پسرکم بازی میکنم بهش میگم چق چق چق ، شوشولی شوشولی پسرکم قهقه میزنه چقد راحت میخنده به این کلمات بی معنی ... حالا بعد از مدت ها دومی تو راهه آرزو میکنم هر چی صلاحه همون بشه، آرزو میکنم همه اونایی که دوست دارن زودتر بچهشونو بغل کنن
منم روزه بگیرم بازم همه این کارا رو انجام میدم فقط فرقش اینه که اگه بلند نشم بگم خسته ام خودش انجام ...
من بگم خسته ام، کوهم بکنم فرقی نداره، مگه غر بزنم یا چندین بار بگم، بارها هم گفتم من دوست ندارم بگم می خوام پا شی. همش دراز کشیده، مگه مهمون غریب باشه، که اونم ما نداریم،
هموقتی با پسرکم بازی میکنم بهش میگم چق چق چق ، شوشولی شوشولی پسرکم قهقه میزنه چقد راحت میخنده به این کلمات بی معنی ... حالا بعد از مدت ها دومی تو راهه آرزو میکنم هر چی صلاحه همون بشه، آرزو میکنم همه اونایی که دوست دارن زودتر بچهشونو بغل کنن