من دارم
دوران بارداریم سخت بود
با ی قلوها ک مقایسه میکردم مث اونا بودم تقریبا
سختیه مال من بعد زایمانم بود ک یکی از دخترام 12 روزگی عفونت گرفت دو هفته بیمارستان بستری شد بماند دکترای ... چ بلاهایی سرمون آوردن از یکیشون نمیگذرم .... از بچم بدش میومد روزی ی سرنگ خون میکشید از بچم مادرت بمیرهههه دیشب بعد چهار سال و نیم یادش افتادم دوباره کلی گریه کردم ....
دو هفته دوریه اونیکی بچمو تحمل کردم چجوری تونستم خداااا .....
شکر ک سالمن
بعد تا یکسالگی وحشتناک سخته مامانم مداوم کمکم بود
یک تا دو سالگی خیلی سخته
دو سالگی ببعد راحتتر از ی قلو میشه چون همبازی میشن
تو خیابون یا جایی میبینن منو هی دلسوزیه الکی میکنن مردم ک بمیرم چقد سختته نه !!!!
بدم میاد از کاراشون و حرفاشون .....
الان سختم نیست اصلا
قبلا هم ک سخت بود اینقدرررر شیرین بود ک با تمام راحتیای دنیا عوضش نمیکنم .