2777
2789
عنوان

گله دارم چی کار کنم اروم شم😔😔

| مشاهده متن کامل بحث + 513 بازدید | 30 پست

چه جالب من برعکس توام خونم بالا سر مادرشوهرمم مادر شوهرم قربون صدقه بچم میره اعصابم خورد میشه فکر میکنم میخواد بچما ازم بگیره وابسته خودش کنه تازه میگه چرا مهمونی نمیدی میگم فکر پسرتم شرایطمون ایجاب نمیکنه مهمونی بدم ایشالله وضع مالیمون خوب شد جبران میکنم البته. افطاری و تولد مهمونی میدم

به دنیایی که مردانش عصا از کور میدزدند من از خوش باوری آنجا محبت آرزو کردم
عزیزم منم دقیقا شرایطم مثل شماست ولی سعی میکنم باهاشون گرم بگیرم خانوادم که پیشم نیستم حداقل اینارو ...

من هیچوقت اینا رو مثل خانوادم نمیدونم هیچوقت

چون چن سال باهاشون بودم ولی همیشه خواستن ازم حرف بکشن و بعدش بزنن تو سرم

یه بار درد و دل کردم یادمه بعدها گفتن برو خونواده خودتو درست کن شما خانواده نیستین

الان میگم کاش اصلا محبت نمیکردم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چه جالب من برعکس توام خونم بالا سر مادرشوهرمم مادر شوهرم قربون صدقه بچم میره اعصابم خورد میشه فکر می ...

اوف برا منم هی میگه مهمونی بده خواهرشوهراتو 

با این که میدونه خرج دوا دکترموتم نداریم که بریم دنبال بچه

بهم‌میگن تو چیه الکی عمگیتی خودم شنیدم که داشتن میگفتن الکی میگه گرفتاریم منم همون لحظه بهشون گفتم هر کی منو مسخره میکنه و میگه مشکل ندارن الکی داره میگه ایشالله سر خودش بیاد مشکلات من تا دردش بیاد

یه وقتایی شرایط خانواده تو توضیح بده که گرفتارن یا دوره رانندگی برای پدرت سخته یا چون خونه مشترکین ...

نمیدونم شاید حق دارن ولی پیش کسی که خدا بهش بچه نداده ناز دادن یه بچه خیلی درد اوره


من ده ساله بابام فقط وقتى آوردنم خوونه خودم اومد خونم.حتى يبار بعد ازون نيومده.اولا بمنم تيكه مى اند ...

خیلی ناراحت کننده هستش

همش میگن ما مادرشوهرمون رابطه مون عالیه مادرشوهرمون عین مادرمون دوس داریم همش میگن دو طرف باهم خوبیم نمیدونم چیکار کنم

فرهنگ ما با اونا خیلی فرق داره اصلا نمیشه پیش هم گذاشت تا خانوادم میان اینا یه حرفایی میزنن که اصلا بهم نمیخورن

با اینکه بچه دار نمیشم بهم میگن شما چی چی مشکل دازین هی میگین گرفتاریم

خیلی ناراحت کننده هستش همش میگن ما مادرشوهرمون رابطه مون عالیه مادرشوهرمون عین مادرمون دوس داریم هم ...

خب توام رابطه رو با مادرشوهرت خوب باشه ديگه

غصه بچه رو هم نخور تو اين وضع مملكت با گرونى و آلودگى

من ده ساله بچه دار نمى شم و مشكلى هم ندارم  ولى فعلا نمى خوام


نمیدونم شاید حق دارن ولی پیش کسی که خدا بهش بچه نداده ناز دادن یه بچه خیلی درد اوره

عزیزم صبر کن و توکل

ولی اگه اذیت شدی به شوهرت بگو

از ته دلم دعا میکنم خدا بهت نی نی بده سالم و صالح 

توام اون بچه ها رو ناز کن پشتت حرف نزنن

من به خاطر شرایطی که برام پیش اومد فک میکردن نمیتونم بچه بیارم 

در حالی که حتی یه بارم اقدام نکرده بودیم

خیلی طعنه شنیدم واقعا دلم شکست ولی ب روی خودم نیاوردم

وقتی خبر بارداری مو دادیم شوهرم خیلی خوشحال بود گفتن شاهکار نیست که همه میارن 

بعد چند روز ب خودم تبریک گفتن حتی گفتن ب پدر شوهرم نمیگن چون چیز خاصی نیست 

کلا دلمو شکستن من بچه اولمه 

ولی اصلا ب روی خودم نیاوردم

شوهرم خیلی گریه کرد که چطور با خبر پدر شدنش برخورد شد از طرف خانواده ش 

با اینکه آدمای خوبی ان نمیدونم چرا این کارو کردن

کلا هیچ دلی بی غصه نیست عزیزکم

ولی باید صبر کرد و بی خیال بود


خدایا مرسی واسه همه چی.. مامان جونی خوش اومدی قدمت سر چشامون منتظرتیم 
خب توام رابطه رو با مادرشوهرت خوب باشه ديگه غصه بچه رو هم نخور تو اين وضع مملكت با گرونى و آلودگى ...

رابطه ام با همه خوبه ولی از دید اینا بده چون همه ناهارو شامارو نمیرم پایین جدیدا چون ازشون اجازه نمیگیرم جایی میرم

عزیزم صبر کن و توکل ولی اگه اذیت شدی به شوهرت بگو از ته دلم دعا میکنم خدا بهت نی نی بده سالم و صال ...

خیلی بچه نداشتنم سخته با این وجودم که غریب باشی بدتر

من خیلی باهاشون خوب بودم تا این که همه کارام شده بود وظیفه تا اینکه شد باید اینکارو بکونی و باید بیای و باید نری

تصمیم گرفته بودم دیگه از این همه کلفتی بیام بیرون و باهاشون برخورد کردم و گفتم‌میخوام‌مستقل باشم

الان میخام برا دل خودم زندگی کنم برای خودم

خیلی بچه نداشتنم سخته با این وجودم که غریب باشی بدتر من خیلی باهاشون خوب بودم تا این که همه کارام ش ...

حق داری

باید از اول اینطور رفتار میکردی که کارات لطف باشه نه وظیفه 

ولی حالام دیر نیست عادت میکنن

خدایا مرسی واسه همه چی.. مامان جونی خوش اومدی قدمت سر چشامون منتظرتیم 
رابطه ام با همه خوبه ولی از دید اینا بده چون همه ناهارو شامارو نمیرم پایین جدیدا چون ازشون اجازه نمی ...

چه پرتوقع 

منم با مادر شوهرم يه ساختمونم

ولى فوقش هفته اي يبار مى رم خونشون

بعدم چه اجازه اى بايد بگيرى؟

چه پرتوقع  منم با مادر شوهرم يه ساختمونم ولى فوقش هفته اي يبار مى رم خونشون بعدم چه اجازه اى ...

مثلا اگه با شوهرم مسافرت بخوام برم بدون اونا اصلا امکان نداره خواهر

همه ناهاروشامارو پیش اونا بودم میگفت تو شیطانی داری پسرمو از خواهراش میگیری والاه ما زن داداشمون ماهی یه بارم نمیاد خونمون کاریش نداریم حالا من فقط میخام شام یا ناهار خونه خودم باشم جرات نداشتم الان که جدا کردم خودم ناهارو شام هستم جبهه گرفتن 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز