بی اشتهایی در بارداری صفحه 2 | تبادل نظر نی نی سایت

عضویت: 1393/12/23

تعداد پست: 10029

تهوع خیلی بده من اصلا تهوع ندارم

خداروروزی هزاربار شکر کن.بچه اوله؟

خدایا ممنونم بهم بچه های سالم دادی خدای خوبم مرسی که مث همیشه چشمتو رو تمامممم بدی هام بستی و خواستمو برآورده کردی...من دیگه فقط مامان پریا نیستم من الان مامان پریا و علی هستم❤❤❤

1397/03/07

|

17:22

شبگرد___

عضویت: 1396/08/05

تعداد پست: 4622

وای پس من حالا حالاها خوب نمیشم من از چهارهفته و ی روز ویار داشتم...عجیب خرابم

منم دقیقااااااا دلم همش غذامیخواد ولی نمیتونم بخورم فقط نگاه میکنم خیاروهندونه زیاد میخورم عطش دارم همش ولی ابم نمیتونم بخورم متاسفانه

خدایا مواظب عشقم ودخترم باش....

1397/03/07

|

17:22

شبگرد___

عضویت: 1396/08/05

تعداد پست: 4622

تهوع خیلی بده من اصلا تهوع ندارم

خوشبحالت من ی معده دردی گرفتم چشمت روز بد نبینهههه داغونمممم

خدایا مواظب عشقم ودخترم باش....

1397/03/07

|

17:23

مدیر استارتر

عضویت: 1396/06/25

تعداد پست: 697

برای چه تاریخی نوشته غربالگری؟

دوهفته دیگه بعد از اینکه سونوگرافی که بیرون از مطب میرم تایید کنه که میتونم غربالگیری رو انجام بدم

یک چیزهایی هیچ وقت عادی نمی شود بچه دار شدن مثل یک جادوست...مثل افسانه ای شیرین و عجیب وغریب که سخت می شود باورش کرد.آخرچطور می شود یک دفعه مادرشد.همین که نقطه ای تپنده را نشانت میدهندومیگویند این بچه شماست. همه چیز تغییرمی کند.دستت رامی گذاری روی شکم وحس میکنی ازهمین حالا بایدقوی ترباشی.بایدمحافظت کنی از این نقطه تپنده کوچک.بایدحامی اش باشی.همراهش باشی.شروع به تکان خوردن که می کندفکرمیکنی دیگرخودت نیستی.دیگرپاهایت روی زمین نیست.لذتی وجودت را میگیرد که با کمترچیزی قابل قیاس است.باگذشت هر روز و هرماه چقدر عاشق تری میشوی.چقدر قلبت برایش می تپد. برای اویی که هیچ نمیدانی چه شکلی خواهد بود.چشم هایش دهانش انگشت هایش. ازهمین روزهاست که نگرانش می شوی.که چرا تکان نمی خورد.چرا نمی چرخد.چرا با لگدهایش نمی گوید من اینجام. بارداری مثل یک جور جادوست جادویی که همه چیز راتغییر می دهد.جادویی که تورا تغییر می دهد ودیگر اسمت را برای همیشه عوض می کند.بعد از این کسی هست که تور را مادر صدا خواهد کرد ماااااااااااااااادر

1397/03/07

|

17:23

عضویت: 1393/12/23

تعداد پست: 10029

منم دقیقااااااا دلم همش غذامیخواد ولی نمیتونم بخورم فقط نگاه میکنم خیاروهندونه زیاد میخورم عطش دارم ...

دقیقا مشابه من...تو جیگرم انگار آتیش روشنه اصلا خنک نمیشم اما آب که میخورم تهوعم ده برابر میشه

خدایا ممنونم بهم بچه های سالم دادی خدای خوبم مرسی که مث همیشه چشمتو رو تمامممم بدی هام بستی و خواستمو برآورده کردی...من دیگه فقط مامان پریا نیستم من الان مامان پریا و علی هستم❤❤❤

1397/03/07

|

17:24

مدیر استارتر

عضویت: 1396/06/25

تعداد پست: 697

خوشبحالت من ی معده دردی گرفتم چشمت روز بد نبینهههه داغونمممم

آخی خدا نی نی تو حفظ کنه ایشالا بعد ازسه ماه تهوع از بین میره

یک چیزهایی هیچ وقت عادی نمی شود بچه دار شدن مثل یک جادوست...مثل افسانه ای شیرین و عجیب وغریب که سخت می شود باورش کرد.آخرچطور می شود یک دفعه مادرشد.همین که نقطه ای تپنده را نشانت میدهندومیگویند این بچه شماست. همه چیز تغییرمی کند.دستت رامی گذاری روی شکم وحس میکنی ازهمین حالا بایدقوی ترباشی.بایدمحافظت کنی از این نقطه تپنده کوچک.بایدحامی اش باشی.همراهش باشی.شروع به تکان خوردن که می کندفکرمیکنی دیگرخودت نیستی.دیگرپاهایت روی زمین نیست.لذتی وجودت را میگیرد که با کمترچیزی قابل قیاس است.باگذشت هر روز و هرماه چقدر عاشق تری میشوی.چقدر قلبت برایش می تپد. برای اویی که هیچ نمیدانی چه شکلی خواهد بود.چشم هایش دهانش انگشت هایش. ازهمین روزهاست که نگرانش می شوی.که چرا تکان نمی خورد.چرا نمی چرخد.چرا با لگدهایش نمی گوید من اینجام. بارداری مثل یک جور جادوست جادویی که همه چیز راتغییر می دهد.جادویی که تورا تغییر می دهد ودیگر اسمت را برای همیشه عوض می کند.بعد از این کسی هست که تور را مادر صدا خواهد کرد ماااااااااااااااادر

1397/03/07

|

17:24

شبگرد___

عضویت: 1396/08/05

تعداد پست: 4622

دقیقا مشابه من...تو جیگرم انگار آتیش روشنه اصلا خنک نمیشم اما آب که میخورم تهوعم ده برابر میشه

من اجازه نمیده تاحس تهوع بیاد سراغم نرفته پایین خودش برمیگرده

خدایا مواظب عشقم ودخترم باش....

1397/03/07

|

17:24

يكيدونه

عضویت: 1396/10/09

تعداد پست: 2278

کی گفته نداره؟

یه لحظه امضاشو خوندم

گر نگهدار من انست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.خدایا دختر و پسرش فرقی نداره فقط سالم باشه🙂خدایا شکرت بخاطر داده هات و نداده هات

1397/03/07

|

17:25

عضویت: 1393/12/23

تعداد پست: 10029

من اجازه نمیده تاحس تهوع بیاد سراغم نرفته پایین خودش برمیگرده

خدا کمک کنه.زود تموم شه این روزای سخت

خدایا ممنونم بهم بچه های سالم دادی خدای خوبم مرسی که مث همیشه چشمتو رو تمامممم بدی هام بستی و خواستمو برآورده کردی...من دیگه فقط مامان پریا نیستم من الان مامان پریا و علی هستم❤❤❤

1397/03/07

|

17:25

2 نفر لایک کرده اند ...

مدیر استارتر

عضویت: 1396/06/25

تعداد پست: 697

من ده هفته وسه روزم

تاریخ زایمانت کی هست ظاهرا هفته و روز بارداریمون یکی هست

یک چیزهایی هیچ وقت عادی نمی شود بچه دار شدن مثل یک جادوست...مثل افسانه ای شیرین و عجیب وغریب که سخت می شود باورش کرد.آخرچطور می شود یک دفعه مادرشد.همین که نقطه ای تپنده را نشانت میدهندومیگویند این بچه شماست. همه چیز تغییرمی کند.دستت رامی گذاری روی شکم وحس میکنی ازهمین حالا بایدقوی ترباشی.بایدمحافظت کنی از این نقطه تپنده کوچک.بایدحامی اش باشی.همراهش باشی.شروع به تکان خوردن که می کندفکرمیکنی دیگرخودت نیستی.دیگرپاهایت روی زمین نیست.لذتی وجودت را میگیرد که با کمترچیزی قابل قیاس است.باگذشت هر روز و هرماه چقدر عاشق تری میشوی.چقدر قلبت برایش می تپد. برای اویی که هیچ نمیدانی چه شکلی خواهد بود.چشم هایش دهانش انگشت هایش. ازهمین روزهاست که نگرانش می شوی.که چرا تکان نمی خورد.چرا نمی چرخد.چرا با لگدهایش نمی گوید من اینجام. بارداری مثل یک جور جادوست جادویی که همه چیز راتغییر می دهد.جادویی که تورا تغییر می دهد ودیگر اسمت را برای همیشه عوض می کند.بعد از این کسی هست که تور را مادر صدا خواهد کرد ماااااااااااااااادر

1397/03/07

|

17:26

يكيدونه

عضویت: 1396/10/09

تعداد پست: 2278

عزیزم قلبش تشکیل شده صداشم شنیدم دکتر تازه آزمایشات غربالگری رو برام نوشته که بعد اینکه انجام دادم ب ...

اهان از امضات فکر کردم صدای قلبشو نشنیدی،منم قراره هفته بعد برم واسه قلب،واسه منم دعا کنید،یعنی صدای قلبشو تو ۷ هفته میشه شنید؟

گر نگهدار من انست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.خدایا دختر و پسرش فرقی نداره فقط سالم باشه🙂خدایا شکرت بخاطر داده هات و نداده هات

1397/03/07

|

17:27

عضویت: 1393/12/23

تعداد پست: 10029

تازه من اینقدرررر دهنم تلخه که داغونم کرده...همش دلم میخواد ی چیزی بخورم اما نمیدونم چی

خدایا ممنونم بهم بچه های سالم دادی خدای خوبم مرسی که مث همیشه چشمتو رو تمامممم بدی هام بستی و خواستمو برآورده کردی...من دیگه فقط مامان پریا نیستم من الان مامان پریا و علی هستم❤❤❤

1397/03/07

|

17:27

زعفرااان

عضویت: 1396/10/05

تعداد پست: 382

من تازه هيچي نميخورم اينقد پف كرده بينيم 😟

همه ميگن چقدر قيافت عوض شده

غصم شده از حالا

من و تو ما نمي شويم محشر مي شود ❤️

1397/03/07

|

17:27

مدیر استارتر

عضویت: 1396/06/25

تعداد پست: 697

خداروروزی هزاربار شکر کن.بچه اوله؟

اره عزیزم بچه اولمه بعد از سه سال ونیم انتظار

یک چیزهایی هیچ وقت عادی نمی شود بچه دار شدن مثل یک جادوست...مثل افسانه ای شیرین و عجیب وغریب که سخت می شود باورش کرد.آخرچطور می شود یک دفعه مادرشد.همین که نقطه ای تپنده را نشانت میدهندومیگویند این بچه شماست. همه چیز تغییرمی کند.دستت رامی گذاری روی شکم وحس میکنی ازهمین حالا بایدقوی ترباشی.بایدمحافظت کنی از این نقطه تپنده کوچک.بایدحامی اش باشی.همراهش باشی.شروع به تکان خوردن که می کندفکرمیکنی دیگرخودت نیستی.دیگرپاهایت روی زمین نیست.لذتی وجودت را میگیرد که با کمترچیزی قابل قیاس است.باگذشت هر روز و هرماه چقدر عاشق تری میشوی.چقدر قلبت برایش می تپد. برای اویی که هیچ نمیدانی چه شکلی خواهد بود.چشم هایش دهانش انگشت هایش. ازهمین روزهاست که نگرانش می شوی.که چرا تکان نمی خورد.چرا نمی چرخد.چرا با لگدهایش نمی گوید من اینجام. بارداری مثل یک جور جادوست جادویی که همه چیز راتغییر می دهد.جادویی که تورا تغییر می دهد ودیگر اسمت را برای همیشه عوض می کند.بعد از این کسی هست که تور را مادر صدا خواهد کرد ماااااااااااااااادر

1397/03/07

|

17:27