من تو ازدواجم شکست خوردم و یکبارم نامزد بودم جدا شدم الان با مادر و پدرم زندگی میکنم اما مادرم فوق العاده زن لوس و از خود متشکریه فقط به فکر عشق و حال خودشه من با پول کارکردم کمکشون کردم بعد سالها خونه دار شن اما متاسفانه مادرم به هیچ عنوان شاکر نیست وقتی میرم خونه باید غذاشونم حاضر کنم حتی یه چایی درست نمیکنه مدام غر میزنه عجز و ناله این ناشکریاش کلافم کرده من یه وام گرفتم برا کمک به خرید خونشون ماهی ۸۵۰ قسطشه خودش گفت کمک میکنه الان که سررسید قسطه زده زیرش منم به اعتماد اون برای پیدا کردن کار بهتر کارمو ول کردم الان یکهفتست اومدم خونه دوستم میدونن که توی فشارم امروز بعد چند روز بابام زنگ زد مامانت میگه ۱ م بهم بدهکار بودی بزن به کارتم یعنی حتی نگران خودم نشدن من یه دونه دخترم نه خواهری و نه برادری اصلا دوس ندارم برم خونه چون تا پامو میزارم فقط غر غر میکنه حتی با خودش کفر و غر غر بهش مزه میده پول اب و برق و گاز و ... خونرم نمیدن با اینکه بنامشونه بابا چند روز پیش زنگ زد داری ۱۰۰ بهم بدی براش واریز کردم مجددا زنگ زده پول میخواد میگم بهت پول دادم میگه اون پول اب و ... بود پدرم بیکارو بیقید نسبت به زندگی چکار کنم بنظر شما؟