رفتیم خونه خواهرش مهمونی برگشتنی تو راه دعوامون شد زد تو دهنم الان گفت وسیلات جمع کن میبرمت پیش مادرت منم گفتم کسی باید بره تویی نه من الان رفته من تنها فقط دارم گریه میکنم بیایین دلداریم بدین
ترجیح میدم سینگل باشم و به ازدواج فکر کنم تا اینکه ازدواج کنم و به مجردیم فک کنم اینو خودم گفتم دکتر شریعتی امروز کارداشت نیومد (امضامو خوندین برای حال دلم صلوات میفرستین نفسا قربون دلای پاکتون)