يبار مجرديم تو اتاقم خوب بودم
خالم اونموقعا بيشتر روزا ميومدم پيش من
بعد من لخت عريااان خواب بودم درم قفل كرده بودم
يهو خالم پشت در هي درو ميزد محكم و ميكفت عاطي باز كن باز كن زود منم بلند شدم كفتم صبر كن بابا لباس بپوشم هي در ميزد تا من بلند شدم درو باز كرد ديدم كسي ني
رفتم تو خونه رو كشتم هيجكي نبود رفتم باييين كنار در حياط سوپري داداشم مامانمم اونجا بود كفتم ارزو كجا رفت كفتن ما نميدونيم
خلاصه پي ام داد واتساب كه مرض داري در ميزني ميري و خوابيدم
بعد بيدار شدم ديدم پي ام داد چي ميگي من سر كارم
ديكه پرس و جو كردم فهميدم دختر مجرد نبايد لخت بخوابه 😬