2777
2789
عنوان

برم خونه مادرشوهرم یا نه

870 بازدید | 40 پست

سلام دوستان.مادرشوهرم زن پیر 75ساله ایی هستش که تو یه خونه ویلایی بزرگ زندگی میکنه.قبلا برادرشوهر بزرگم با مادرش زندگی میکرد که اونا خونه خریدن و دیشب اثاث بردن.حالا مادرشوهرم تنهاست و شوهرم چند روزه میگه بریم اونجا زندگی کنیم.یه سوئیت کوچیک اونور حیاط هست که مادرشوهرم گفته من میرم اونجا شما بیاید خونه بزرگه.شوهرمم میگه اگه میخای برات دیوار میکشم که دوتا خونه جدا بشه.خودمون الان مستاجریم خونمون 80متره.اون جاریم که مادرشوهرم مینشت منو ترسونده میگه من پدر دراومد تو این خونه.البته اونا با هم تو یه خونه بودن.من راضی نیستم برم اونجا چون اگه برم حتما زندگیم مختل میشه من از شلوغی خوشم نمیاد و اینا خانواده شلوغی هستن و مادرشوهرم نازش زیاده اعصابشو ندارم.شوهرمم میگه هر چی تو بگی.نظرتون چیه برم یا نرم

دخترم همه زندگیمه.بدون نسیمم هیچم.دخترم عاشقتم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نرو به مادرشوهرت بگین سوییت کوچیکه رو اجاره بده یا سرایدار بیاره که تنها نباشه شما هم استقلال زندگیتونو حفظ کنید سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندن

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس  دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید

کاملا به روحیاتت بستگی داره.وقتی اونجا باشی طبیعتا بخشی از این شلوغی میشی.میتونی از اون شرایط لذت ببری و بهت خو ش بگذره .میتونی زندگی رو به خودت و بقیه زهر کنی.ببین اگر میتونی شرایط رو قبول کنی برو

اگه بتونی با شرایطی که خودت تعیین میکنی مثل دیوار کشیدن و اینا بری اونجا پول جمع کنید خونه بخرید خوب میشه

مادرشوهرت خیلی پیره فکر نکنم زیاد بتونه دخالت کنه

پادشاهی در خواب دید تمام دندانهایش افتادند!دنبال تعبیر کنندگان خواب فرستاد...اولی گفت: تعبیرش این است که مرگ تمام خویشاوندانت را به چشم خواهی دیدپادشاه ناراحت شد و دستور داد او را بکشند...دومی گفت: تعبیرش این است که عمر پادشاه از تمام خویشاوندانش طولانی تر خواهد بود...پادشاه خوشحال شد و به او جایزه داد!هر دو یک مطلب یکسان را بیان کردند اما با دو جمله بندی متفاوت...نوع بیان یک مطلب، میتواند نظر طرف مقابل را تغییر دهد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ب این فکر کن ک اون پیرزن ۷۵ ساله مادر خودت بود  و الان تنهاس و کسی و نداره ک ازش نگه داری کنه . و خدایی نکرده چن سال دیگ بیشتر زنده نیست.  و اون همه زندگیشو وقف بزرگ کردن بچه هاش کرده و الان بچه ها هرکدوم ددنبال زندگی خودشونن .  و ب این فکر کن ک خودت بچه هاتو بزرگ میکنی و وقتی ب این سن برسی پیر و تنها میشی

نرو به مادرشوهرت بگین سوییت کوچیکه رو اجاره بده یا سرایدار بیاره که تنها نباشه شما هم استقلال زندگیت ...

اگه ما نریم تصمیمشون همینه.یه خانواده فقیر بیارن ازشون اجاره نگیرن اونا هم حواسشون به مادرشوهرم باشه و کاراشو بکنن

دخترم همه زندگیمه.بدون نسیمم هیچم.دخترم عاشقتم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

داریک

atdjkckcmamn | 15 ثانیه پیش

ضدتعریق

sogolur | 39 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز