2777
2789

دوستان من يه پسر ده ماهه دارم كه دوباره ناخواسته باردارشدم.

دكترگفت ديگه شير نده اصلا تا جنين بتونه رشد كنه.

منم كه وابستگى پسرم به سينه بينهايته و خودمم حوصله ى يه بچه ديگه رو نداشتم اصلا دلم نيومد و همچنان شير دادم.

امروز رفتم سونوگرافى گفت رشدجنين شش هفته و دوروزه بدون ضربان قلب و گفت احتمالا به خونريزى ميفتى.

الان رفتم دكتر بهم گفت به آرزوت رسيدى و احتمال اينكه رشد كنه ديگه فقط ٥ درصده.

بچه ها خيلى ناراحتم ، عذاب وجدان داره خفم ميكنه.

خيلى گريه كردم.يعنى آگاهانه بچمو از بين بردم؟ توروخدا ميتونين يه چيز بگين حالم خوب شه؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چرا به حرف دکتر گوش ندادی؟!

شیر مادر حامله فاقد خاصیته و فقط باعث پوکی استخوان خودش میشه.

حرف دکترو پشت گوش میندازیم بعد میفتیم به نذر و نیاز 😐

آدمها فکر می‌کنند اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی می‌کنند؛ شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر می‌کنند می‌توانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص!   اما حقیقت ندارد..    اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم، از همین جای زندگی مان به بعد را می‌ساختیم!   "آنتوان دوسنت اگزوپری"

خواست خدا بوده عزیزم خودتو ناراحت نکن

درسته کمی سهل انگاری کردی ولی خدا بخشنده هست حالا که کار از کار گذشته خودتو عذاب نده به فکر پسمل کوچولوت باش

 هرچه عاشق زارتر معشوق از او بیزار تر    

نه عزیزم. به این چیزا نیست. من خودم تا 12 هفته لب به غذا نزدم. 10 کیلو وزن کم کردم ولی بچه سالم بود. تشکیل قلب و رشد جنین که به این چیزا ربطی نداره. 

مهربان ترینم، همسرم، هنوز بعد از این همه سال با هم بودن، سرم که به شانه هایت می رسد و صدای قلبت را می شنوم، مگر دیگر غم جرأت دارد کنج دلم بماند. 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792