ما تازه جدا شدیم همو دوس داشتیم اون از سر لجبازی و غرورش راضی به طلاق شد منم دیگه خسته شده بودم نتونستم تحمل کنم اما الان خیلی دلم براش تنگ میشه نمیتونم طاقت بیارم دلم میخواد حداقل حالشو بپرسم مث یه دوست
با خودش چه فكري ميكنه؟ميگه نكنه من مورد خيليييي خاصي هستم كه با وجود اونهمه عذابي كه بهش دادم بازم دلش با منه!بعد ميزنه تو برق تا خودشو برات لوس كنه اخرشم پشيمون ميشي