تیکرم مال بارداری نیست.تیکر رسیدن به بزرگترین آرزوهامه💓😘😍کاربری اولم مال سال۹۵هست😌😋زیارت عاشورا به روش آیت الله حق شناس😍اگه حاجتتونو از امام حسین (ع)گرفتید برای ازدواج من و خواهرکوچولوم دعا کنید🌹🌼
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خدایا نه بهم پول دادی😒 ن اخلاق دادی😒 ن جذابیت دادی😒 ن شوهر با شعور دادی😒 تو ایرانم ب دنیا اومدم. خداوکیلی بگم خدایا شکرت! خودت خندت نمیگیره😢😆 نمیگی الناز بسه😂😂انقد تیکه ننداز😒😂 هر کی اذیتم میکنه و دلمو میشکنه ؛تو بجاش روز ب روز خوشبخت ترش میکنی😡😓 اونوقت کافیه یک نفر یک آه کوچیک از من بکشه میزنی کجم میکنی😢 خدایا چرا ب پرونده های من رسیدگی نمیکنی نوکرتم😥😢
من خدا رو شکر رسیدم وخوشبختم حتی تو بدترین لحظات زندگیم تو این 10ساله بابت داشتنش خداروشاکرم.ما دانشجوبودیم واز هم دور بودیموبعدعقد اولین بار بعد یک هفته که خونمون بود وقتی که میخواست بره وداشت خدافظی می کرد قلبم داشت تیکه تیکه میشدمهمونم داشتیم زیاد.یکدفعه من بلند زار زدم زیر گریه واون دست منو گرفت برد تو اتاق ودروبست وانقدر بوسم کرد وتو گوشم بهم قول داد کمتر از دو هفته دیگه برگرده(برای دفاعش میرفت دانشگاه)چنددقیقه دلداریم داد وبعد به مهمونا ملحق شدیم.چقدر جدایی سخت بود بخدا
من به عشقم نرسیدم و توی مدت جدایی اونقدر گریه کردم وغصه خوردم که لاغر شده بودم ینی تپل بودم و خیلی قابل مشاهده بود لاغر شدنم ...موقع امتحانات بودم و من امتحان جامعه شناسی داشتم و هیچی نخوانده بودم و ورقه سفید دادم اما تموم دبیر ها ماجرای عاشقی منو میدونستن و اون دبیر هم منو دوست داشت خانوم بود بهم ده داد تا مردود نشم ...اگه دوست داشتین داستان خودمو امشب براتون بنویسم فقط از اینجا بهش میگم که دوستش دارم و دلم تنگه بغض خاصی دارم اون بعد هفت سال هنوز ازدواج نکرده و معتاد شده متاسفانه اما من عاشقشم😢😢😔😔
یادش بخیر ..روزای گرم تابستون جلو پنکه مینشستیم و با هیجان توی پنکه می گفتیم 😲😲😲آاآاآاآاآاآاآ الانم اگه پنکه گیرم بیاد همین کار رو میکنم بیخیال بزار بگن دیووونس