2777
2789
عنوان

زندکی با پدرشوهر مادرشوهر تو یه خونه

9071 بازدید | 276 پست

لطفا کسایی که شریگ مادذر شوهرشونن یا تو یه ساختمون هستن یه لحظه بیاین کارتون دارم

عاقبت در یک شب از شبهای دور/کودک من پا به دنیا مینهد/آن زمان بر من خدای مهربان/نام شورانگیز مادر مینهد

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خب

غصه اگر هست  بگو تا باشد.معنی  خوشبختی  بودن اندوه است ،این همه غصه و غم، این همه شادی و شور ،چه بخواهی و چه نه ، میوه یک باغند .همه را باهم و با عشق بچین . ولی از یاد مبر ،پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا و در آن باز کسی میخواند : که خدا هست ،تا خدا هست دگر غصه چرااا؟؟؟

شریک نبودیم ولی توی ساختمونیم پدرم دراومده

من حلیم رو با دارچین میخورم شما دوست داری با نمک بخور یا با شکر بخور. 😂تصورم از بعضی از نی نی سایتی ها پشمک حاج عبدا... هست تو همه تاپیکا پشماشون میریزه ولی بازم پشم دارن برای تاپیک بعدی 🤣🤣🤣🤣. آهای تویی که پاچه میگیری چخه چخه. 

من 6ماه زندگی کردم بعدش جداشدم ازشون مستقل شدیم واقعا سخخخخت و عذاب اور بود شش ماه اول زندگیم برام جهنم بود

دنیای دخترانه صورتیه من دلم برات تنگ شده.برایـ گوشواره های گل شیپوری برای عروسکام نازنین و مریم☺️برای پیراهن های گلگلی که مادرم با چرخ دستیش برام میدوخت و پولک دوزی میکرد برای رمان های قرمز وموهای بافته برای بوته های گل یاس و عطر خوب پختن رب خونگی تو حیاط مادربزرگم برای همه ی اونروزهای قشنگ که زود گذشت.💋🌺🌈💐🌹
من دوساله جانم كاري داري😎


من 3 ماهه باردار هستم همیشه کمک مادر شوهرم میکردم (البته کی که قدر بدونه) دیروز ظهر پدر شورم 6تا مرغ از کشتارگاه اورده بود سالم خورد نکرده بود من نرفتم کمکشون تو حیاط داشتن پاک میکزردن. من ویار شدید دارم میرفتم بالا میاوردم شوهرم گفت برو کمک گفتم دل و روده ام بالا میاد بوش بهم بخوره شوهرم سرهیچ عصبامی شد گفت جنس کثیفی داری و اخلاقت معذرت میخوام ک  ی   ر  ی منم هیچی نگفتم کلا دعوام کرد اخر شبمم عصبی ام کرد رسید کتک کاری کلی فحشش دادم چون قبلا همیشه کمک میکردم یه دیروزی کمک نکردم گند زد ب روزمون مثلا سالگرد عروسیمون بود تازه اون لحظه داشتم کیک میپختم خسته شدم

عاقبت در یک شب از شبهای دور/کودک من پا به دنیا مینهد/آن زمان بر من خدای مهربان/نام شورانگیز مادر مینهد
من 6ماه زندگی کردم بعدش جداشدم ازشون مستقل شدیم واقعا سخخخخت و عذاب اور بود شش ماه اول زندگیم برام ج ...

من 3 ماهه باردار هستم همیشه کمک مادر شوهرم میکردم (البته کی که قدر بدونه) دیروز ظهر پدر شورم 6تا مرغ از کشتارگاه اورده بود سالم خورد نکرده بود من نرفتم کمکشون تو حیاط داشتن پاک میکزردن. من ویار شدید دارم میرفتم بالا میاوردم شوهرم گفت برو کمک گفتم دل و روده ام بالا میاد بوش بهم بخوره شوهرم سرهیچ عصبامی شد گفت جنس کثیفی داری و اخلاقت معذرت میخوام ک  ی   ر  ی منم هیچی نگفتم کلا دعوام کرد اخر شبمم عصبی ام کرد رسید کتک کاری کلی فحشش دادم چون قبلا همیشه کمک میکردم یه دیروزی کمک نکردم گند زد ب روزمون مثلا سالگرد عروسیمون بود تازه اون لحظه داشتم کیک میپختم خسته شدم

عاقبت در یک شب از شبهای دور/کودک من پا به دنیا مینهد/آن زمان بر من خدای مهربان/نام شورانگیز مادر مینهد
منم 3 ساله تویه ساختمونیم

من 3 ماهه باردار هستم همیشه کمک مادر شوهرم میکردم (البته کی که قدر بدونه) دیروز ظهر پدر شورم 6تا مرغ از کشتارگاه اورده بود سالم خورد نکرده بود من نرفتم کمکشون تو حیاط داشتن پاک میکزردن. من ویار شدید دارم میرفتم بالا میاوردم شوهرم گفت برو کمک گفتم دل و روده ام بالا میاد بوش بهم بخوره شوهرم سرهیچ عصبامی شد گفت جنس کثیفی داری و اخلاقت معذرت میخوام ک  ی   ر  ی منم هیچی نگفتم کلا دعوام کرد اخر شبمم عصبی ام کرد رسید کتک کاری کلی فحشش دادم چون قبلا همیشه کمک میکردم یه دیروزی کمک نکردم گند زد ب روزمون مثلا سالگرد عروسیمون بود تازه اون لحظه داشتم کیک میپختم خسته شدم

عاقبت در یک شب از شبهای دور/کودک من پا به دنیا مینهد/آن زمان بر من خدای مهربان/نام شورانگیز مادر مینهد
من پیششونم باعث پشیمونیه


من 3 ماهه باردار هستم همیشه کمک مادر شوهرم میکردم (البته کی که قدر بدونه) دیروز ظهر پدر شورم 6تا مرغ از کشتارگاه اورده بود سالم خورد نکرده بود من نرفتم کمکشون تو حیاط داشتن پاک میکزردن. من ویار شدید دارم میرفتم بالا میاوردم شوهرم گفت برو کمک گفتم دل و روده ام بالا میاد بوش بهم بخوره شوهرم سرهیچ عصبامی شد گفت جنس کثیفی داری و اخلاقت معذرت میخوام ک  ی   ر  ی منم هیچی نگفتم کلا دعوام کرد اخر شبمم عصبی ام کرد رسید کتک کاری کلی فحشش دادم چون قبلا همیشه کمک میکردم یه دیروزی کمک نکردم گند زد ب روزمون مثلا سالگرد عروسیمون بود تازه اون لحظه داشتم کیک میپختم خسته شدم

عاقبت در یک شب از شبهای دور/کودک من پا به دنیا مینهد/آن زمان بر من خدای مهربان/نام شورانگیز مادر مینهد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز