من 5 صبح امروز میرم اگه خدا بخواد برای زایمان . دوران خیلی بدی رو گذروندم کلی تنش و دعوا و گریه و خیانت بود توی این چندماه الان نه حال من خوبه نه حال شوهرم. همه چیزو یواشکی برای مادرشوهرم تعریف کردم که بدونه پسرش چی بسرم اورد توی این ماها اونم زن مومنی هست میگه صبر کن بچتون بدنیا بیاد همه چی دررست میشه و هی منو دعوت به ارامش میکنه اما واقعا نمیدونم برم برگردم اوضاع زندگیم درست میشه ایشالا یا بدتر از قبل دیگه نمیدونم، شوهرمم به ظاهر داره همه جیزو مدیریت میکنه هیچ اثری از کارای قبلش نیست اما روی تلفن کاریش شماره اون دختره رو باز دیدم پاشیدم از هم..... حالا نمیدونم چی میشه کلی باهاش دعوا کردم اونم فقط میگه اونجور که تو فک میکنی نیس همین من خیلی غمگینم از طرفی میبینم داره تلاش میکنه برای زندگیمون از طرفی میبینم دل نکنده انگار هنوز چی جوری باید رفتار کنم نمیدونم
برام خیلی دعا کنید
برم زایمان برگردم چی میشه یعنی؟ چیکار باید کنم به نظرتون؟