2777
2789

دوستان لطفا نظرتونو بهم بگيد واقعا خستم و راهنمايى ميخوام تورو خدا سركوفت بهم نزنيد بخدا داغون تر از اونم كه فكرشو كنيد ٢سال و نيم از روزى كه با نامزدم آشنا شدم ميگذره روزى كه باهاش آشنا شدم فكر نميكردم واقعا يه روز به فكر ازدواج باهاش بيفتم همش فكر ميكردم خب اينم مثل پسراى ديگست بار ها اينو بهش گفتم اما همش ميگفت من بهت ثابت ميكنم همون شب اول كه ديدمش گفت من به عشق به يه نگاه اعتقاد ندارم اما واقعا ميخوامت و لطفا تو هم به اين موضوع فكر كن منم كه خسته از تموم دنيا گفتم باشه و تو دلمم خنديدم و گفتم خودتى من دخترى نيستم كه با اين حرفا خر بشم ٣،٤ماهى گذشت تا ديدم واقعا انگار با همه پسرا فرق داره تموم ايده آل هاى منو داشت يه پسر مهربون لارج با محبت خوشتيپ و كار و وضع ماليشم خوب اما اين بيشتر از همه منو جذب خودش ميكرد كه با وجود دار و ندارش شده بود هركارى كنه از سركار زود ميومد و هرشب با يه دسته گل بزرگ و كلى سورپرايز و بهترين رستوران غافلگيرم ميكرد نميدونستم چطورى اما روز به روز بيشتر عاشقش ميشدم مامانم از رابطه ما خبر داشت و اونم واقعا دوسش داشت

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اول اينو بگم پدر و مادرم وقتى بچه بودم از هم جدا شدن من گاهى پيش مامانم و گاهى پيش بابام بودن بابام خيلى آدم حساس و غيرتى بود هرشب گوشيمو زير و رو ميكرد وقتايى كه پيش بابام ميخواستم برم مجبور بودم گوشى يواشكيمو بذارم خونه مامانم و ٢،٣ روز از نامزدم خبرى نداشتم اونم زنگ ميزد به مامانم و گريه ميكرد كه حال عشقم خوبه و دلم واسش تنگ شده بابام مريض بود و منم مجبور بودم بيشتر پيشش باشم اونم از اين موضوع شكايتى نداشت و با همه جورم ميساخت و خدايى خيلى جاها امتحانش كردم واقعا پسر پكيه و هيچ خواسته اى ازم نداشت  خلاصه خستتون نكنم واقعا عاشقش شدم ١سال از دوستيمون گذشت اونم هر روز ميگفت كى بيام خواستگارى صبرم تموم شده تو همين حين بابام فوت كرد خانوادش و خودش واسم كم نذاشتن و مثل خانواده خودم بهم محبت ميكردن و واقعا دوسشون داشتم و دارم بعد چند ماه اومد خواستگارى و يه بله برون ساده بخاطر پدرم و صيغه كرديم اون از روز اول ميگفت عقد كنيم اما من دنبال حقوق پدرم بودم و ميگفت ١سال اينطورى ميمونيم و بعد يهو عقد و عروسى همه حرفمو قبول كردن پدرم خدابيامرز واسم ٥٠٠،٦٠٠ميليون خونه گذاشت من از روزى كه فكر ازدواج كرديم و بابام فوت نشده بود گفتم من شرطم اينه خونه از خودت داشته باشى چون ميدونستم هم عرضشو داره هم خيلى طلب از همه داره پدرم خدابيامرز هميشه ميگفت پسر بايد عرضشو همون اول نشون بده نامزدم بهم گفت نامزد كه كرديم ميگيرم منم ١سال هر روز بهش ميگفتم چيشد و خداييش دييوونش كردم خلاصه تا ١ماه پيش كه خدا بهمون رو كرد و خريد اما چه خريدنى

راستى من تك فرزندم و ارثيه پدرم فقط به من رسيد و منم از روزى كه نامزد كرديم خودم اين اشتباه رو كردم كه همش هرجا دست تو جيبم ميكردم ١ريال واسم خرج ميكرد ١٠برابرش واسش خرج ميكردم يا بزور به حسابش ميريختم يه شاخه گل عروسك يا هرچى كه برام ميخريد ٢ساعت باهاش دعوا ميكردم كه چرا پولاتو الكى خرج ميكنى جمع كن خونتو بگير زودتر عروسى كنيم خدا ازم نگذره خيلى خوردش كردم ميدونم خانوادش خيلى آدماى خوبين اما ميگن نداريم نميدونم بخدا چى بگم واقعا هم چيزى جز يه خونه و يه مقدار پول و يه ماشين خوب ندارن از حق نگذريم نامزدم هرچى داره از تلاش خودشه واقعا با عرضست

اما قبل نامزدى من دست تو جيبم ميكردم كلى دعوام ميكرد حالا از روزى كه خونرو گرفته اخلاقش عوض شده ينى از قبلش عوض شده بود همش غر و دعوا و تا بهش ميگم خداروشكر خونه رو گرفتيم كى بريم دنبال خريد و عروسى اينا ميگه يه مدت به من هيچى نگو تازه فكرم آزاد شذه ديگه از گل و سورپرايز و رستوران و محبت و هيچ كدوم از اينا خبرى نيست امشب خونمون بودن باباش گفت دفترچه قسط يهو نامزدم بهش چپ چپ نگاه كرد من از وام متنفرم شب بهش گفتم چرا نزاشتى بابات حرفشو بزنه گفت يه مسالست واسه بابامه نميخوام خورد بشه و اصلا غلط ميكنى ميپرسى فكر كردم مربوط به خونست اما قسم خورد كه من هيچ وامى واسه اون خونه نگرفتم و بابام يه وامى گرفته و اين ماه ازم كمك خواسته

داره میگه دیگه

خب داره؟😐

به اینا نگاه کنید👈🏻😐😐😐😐😐😐😏😏😏😏😒😒😒😯😯😯اینام دارن به شما نگاه میکنن نه؟😳😳😳😳😳😱😱😱😱😐😐خواستم متوجهتون کنم خب من برم دیگه🗿👩‍🦯
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز