حالم ازش بهم ميخوره نه تفريح ميبره نه وقت ميزاره نه ادب و نزاكت داره بعضي وقتا انقد محبت ميكنه ميشه مثل مرد روياهاي آدم بعضي وقتا هم رواني ميشه
امشب رفته بوديم فروشگاه مواد غذايي براي خونه بگيري با شوهرم مثل برج زهر مار بود كه دوستش ميخواد طلاق بگيره بهش گفتم چته چرا اينجوري جواب نداد بعد منم يكم خودمو گرفتم بهم گفت چته جواب ندادم با سبد مواد غذايي از پشت زد به پام تو فروشگاه الان اين زدن محسوب ميشه به نظر شما؟ تا حالا منو نزده بود... اصلا كنترل خشم نداره حالم ازش بهم ميخوره دارم به طلاق فكر ميكنم ولي ميترسم😞 من بيست و چهار سالمه الان چهار ساله دارم ميسوزم كنارش از روزي ميترسم كه بچه دار بشم ديگه راه برگشتي نداشته باشم پيشه روانشناس نمياد تو روخدا كمكم كنيد