2777
2789
عنوان

نفرين كردن

1740 بازدید | 17 پست

سلام من ١٥ساله ازدواج كردم دعواهاي زيادي داشتيم تا حالا كه پاي بدر ومادر ها هم باز شده من وقتي اذيتم مي كردن به شوهرم مي گفتان شالله سرخودشون بياد وسر دختر هاشون بياد

حالا يك جند وقتي بود كه شوهر خواهر شرهرم رفتار هاشومدل لباس پوشيدن وهمه چيش عوض شده وهفته ليش هم معلومشد  كه زن صيغه كرده حالا شوهرم به من ميگ تو نفرين كردي الان خوشحالي كه خواهرم بدبخت شده

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

واقعا اه مظلوم میگیره حالا شایدم از نفرین بنده خدا نباشه 

اگه اسمم دخی باکلاسه واسه اینه ک فراموش نکنم من زنی بودم ک اوج جوونیمو و شیطنتمو  گذاشتم پای شوهرم چه محبت ها ک نکردم از بهترین لباسها گذشتم از کمترین تا بیشترین خرج گذشتم تا بتونه ب خودش برسه بهترین ماشین خرید مغازه زد من از ارزوهام گذشتم تا ب ارزوهاش رسید 😔 اما جوابم این بود کتک فحش تهمت خیانت و بیرون شدن  از خونم😔 من مادر بودم نتونستم زندگی دخترمو تباه کنم چون پدر خوبی برای دخترم بود نخواستم در حقش ظلم کنم و زندگیش بشه پر از استرس و غم ...دختر من هم پدر میخواست هم مادر پس موندم اماااا شوهرمو از قلبم بیرون کردم الان من یه دخی باکلاسم 😍 انواع لاکارو دارم یه عالمه ماسک و کرم و اسکراپ  انواع لباسا رنگی رنگی یه دختر ژیگول و شیکم یه دختر شاد و خوش رقص دوستای خوب و پایه دور همی و مهمونی من حتی برای خودم کادو هم میخرم  من دیگه از چیزی نگذشتم من خودمو تو محبت کردن ب پای مردی ک لیاقت نداشته بود گم کردم من سخت درگیر شستن و روفتن و شوهر داری و پس انداز بودم خودمو از همه چیز انداخته بودم   ☹️اما الان  این منم یه دختر ک زندگیش واسه خودشو دخترشه😉 ک و ن لق بقیه ک باعث ازارم شدن 😝تنهایی و عشقه 

من چند بار مثل خيلي ازمادر هابحهامرا تنبيه كردم بدني مثلا زدم ترو كمرشون حالا شوهرم رفته كفته بهشون وان هاهم امدن گفتن بچهها امنيت جاني ندارن اين حرف برام سنگينه ميگم اگه واقعا فكرت اينا چه طور بچههارا صبح تا شب مي زاريو ميري مي گه چاره اي ندارم دلم برات ميسوزه بخوام طلاقت بدم بي بچه ها نمي توني زندگي كني

بگو خدا هسش میگن چوب خدا صدا نداره بگو اون منو عذاب داد خداهم اونو.ی چیز جالب تو این باره بگم من بچم دختر بود مشکل کیست مثانه پیدا کرد وقتی هنوز حامله بودم زد کلیه شو ازبین برد و دیگه رشد نکرد مجبور شم ۲۰ هفته سقطش کنم بد باخاهرشوهرم بحثم‌شد برگشت بمن بی دلیل فش داد تو جم منم جوابشو دادم دعوامون شد بد برگشت عیب بچمو زد توسرم گفت بچت همیشه دختر باشه و ناقص روی بچه نبینی بقلش نکنی خیلی دلم‌شکست خیلی غرورم شکست تو جمع واگذارش کردم ب خدا بد دیشب خونه پدرشوهرم دیدم دختر کوچیکش روزبروز داره لاغرترمیشه اصلا رشد نکرده شوهرم گف چرا دخترت بزرگ‌نمیشه رشد متوفق شده همه بزرگ میشن این کوچیک گفت داداشی بچم یک روز درمیون مریضه دیروزم کلیه هاش درد میکرد خدا کنه مشکل کلیه نداشته باشه فقط داداش بچم رشد نمیکنه میبینی  بد اه کشید و ناراحت شد منکه یکساله باهاش حرف نمیزنم ولی یه لحظه حرفاش یادم افتاد همون عیبه دخترمو که زد تو سرم یجوراییش اومده سرش.برا بچهه ناراحت شدم ولی برا مامانش که ناراحت بود یه لحظه دلم بهش خندیدم ولی گفتم من مثل اون نجس نیستم بیخیال.ولی خدا خیلی خوب جایی نشسته داره نگامون میکنه

خدایا تورو قسم ب جان عزیزت حضرت زهرا س ب همه منتظرا بچه سالم بده دلشون رو شاد کن،خدایا کسی رو منتظر نزار،خدایا خالق ما هسی پس خودت خوشبختی هممون رو تکمیل کن نزار بخاطر بچه کسی دلش بشکنه😢😢😢
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز