2777
2789
عنوان

پشیمونیاتون چی بوده

| مشاهده متن کامل بحث + 515 بازدید | 77 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

از اینکه پارسال دوخواستگار همزمان برام اومد

ولی هردو رو باهم پیش نبردم

یکیشون ک خیلی پسندیده بودمش بعد من سریع ازدواج کرد

من هم با اونی ک درحال اشنایی بودم تفاهم نداشتم و بهم خورد

دانشگامو ول کردم بخاطر ازدواج.وگرنه میتونستم معلم شم. حالا ی قرون پول ندارم

وای چه اشتباهی 🤦🏻♀️ نه بخاطر اینکه پول ندارید بخاطر اینکه حداقل هشتاد درصد راهو رفته بودید ،نمیشه دوباره تلاش کنید به قبل برگردید؟

پشیمونم که چرا خواستگار پر و پا قرص مو جواب رد دادم و با شوهر سابقم دوست موندم تا اومد خواستگاری و این همه بلا سرم خودشو خانوادشو خانوادم در آوردن

پشیمون ک از اون آدم روانی دیوونه چرا بچه دار شدم و بچم الان تو دست اوناس و داره با اونا زندگی میکنه

پشیمون ک چرا خیلی زودتر خانواده ی افعی خودمو نشناختم و بهشون اعتماد کردمو درد و دل کردم ....افسوس


من از یک شکست عاشقانه می آیم . بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند .شکست نه برای پنهان کردن است نه برای پنهان شدن .می گویند از صبح بنویس . از آفتاب و من چگونه از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت . باران پنجره ی چشمانم را شسته است . همه دلشان نقش های مثبت می خواهد و آدم های خوشحال . اما من گمان می کنم این خیلی خوب است ک نمی توانم ادای آدم های خوشبخت را در بیاورم .بی ستاره ام و زرد با طعم معطر پاییز .ک حضورش تنها معجزه ی لحظه های تنهایی من است . قیمت وفا شاید گران تر از آن بود ک بهانه ی دوست داشتنی زندگیم از عهده ی داشتنش بر آید . سقف اعتماد تعمیری ست . مدام چکه می کند .آغوش ترانه ها همچنان از عطر تن او ک باید پر باشد خالی ست .نمی توانم باورش کنم نه رفتنش و نه ماندنش را .مهم نیست تمام سرزنش ها را می پذیرم به بهانه ی تولد حقایق غم انگیزی ک درد را به درد می آورد و آتش را می سوزاند . خلاصه غم سنگینی ست اگر سر نخواستن دلی دعوا باشد . اما همیشه حق با برنده ها نیست . می شود در عین بازنده بودن سر بلند بود و او را از کوچه پس کوچه های دنیا گدایی کرد . قرار بود حقیقت را بگویم سخت ست . بی علاج ست . دانستنش آدم را کم کم می کشد . گریه ی شبانه می آورد . اما همین است خبر کاملا ناگوار و واقعی ست ....اون یکی رو جز من داشت ....سکوت می کنم تا ب خاک سپردن آخرین خاکسترهای آرزوی بر باد رفته ام آبرومندانه باشد . گریه می کنم باشکوه . مثل اقیانوس . بلند مثل اورست . او نمی شنود و نمی داند که ماه . خوشبختی مشترک همه ی بی ستاره هاست . یک سوال کوچک می ماند برای پرسیدن از کسی که بی پاسخ ترین سوال فکر آشفته ی من است .... چی کار کرد این دل سادم .... که از چشم تو افتادم ؟؟؟ ...اینقدر روز و شبامو خونه ی ستاره کردی.... ک ب یادم نمی مونه نامه هامو پاره کردی....

پشیمونی بابت کارام نداشتم اکثر اوقات چون هرچی از دستم برمیومدس طبق شرایطمولی از اینکه نمیتونستم شرای ...

در واقعا تو اون سن با اون فکر و شرایط همین کار از دستم برمیومده پشیمونی نداره کاریم نمیتونم بکنم براش الان

الان چند سالته چرا الان نمیخونی؟

درس خوندم لیسانس مهندسی گرفتم کارمم جور شد تو کارخونه ای ولی ازدواج کردم بچه دارم دیگ نمیتونم تو همچین محیط هایی کار کنم کارش سنگینه

میکم از اول درست درس میخوندم فرهنگیان قبول میشدم

از واقعیت به اینجا پناه میاریم !
من پشیمون نیستم چرا درسمو ادامه ندادم حسرت میخورم چرا شرایط اونطوری نبود که ادامه بدم. واقعا هم با ا ...

دقیقا منم سال کنکور شرایط درستی نداشتم و نموندم پشت کنکور که دوباره تلاش کنم جای بهتر برم دانشگاه دیگه حسرت شد

ازدواجم (دارم طلاق میگیرم)یه عالمه طلا توی ۲ میلیون فروختم برا کسب کارم که هنوزم رونق نگرفت

ان شاء الله شرایط زندگیتون اونطور که بهتره رقم بخوره ،هر ازدواجی درصد شکست داره اشکال نداره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سوال

7۷7 | 3 ثانیه پیش

خشت سفید

مهساتون | 37 ثانیه پیش
2791
2779
2792