ارامش به کنار من سر خانواده شوهرم دارم قرص اعصاب میخورم. زندگیمو اعصاب و روان و روحمو داغون کردن. قید همشونو زدم و با یکیشون هم ارتباط ندارم به شوهرم گفتم تو هر وقت دوست داشتی برو بهشون سر بزن من کاریت ندارم اما من نمیام سمت خانوادت.. شوهرمم زیاد دل خوشی از خانوادش نداره شاید ماهی دو ماه یه بار بره یا زنگ بزنه بهشون
تنهایی خودتو با خیلی چیزا میتونی سر گرم کنی .
خوبه خودت میدونی حسوده . یا ارتباط نداشته باش یا اگرم خواستی در حد سلام و علیک چون بیشتر بشه خودت تو دردسر میفتی.. پست اخرمو بخون از تجربه های شیرررین منو جاریمه ک بدون دلیل باهام دشمنی کرد
پدرشوهرم ارث خوبی به شوهرم داد
آشغال های دوست داشتنی🤢
مامان بزرگ پدریم برعکس عمه هام خیلی مهربون بود اکه میشه براش صلوات یا فاتحه ای بفرستین لایکم کنید
مادرشوهرم خیلی قرتی عه همیشه برام چیزای جینگول میخره.
پدر شوهرم خیلی آدم گوگولی عه همیشه بهم پول تو جیبی میده مثل دختر خودشم انگار
هر موقع زنش اضافه ضحبت کنه از من طرفداری میکنه میگه دختر مو اذیت نکن
همینکه تو شهر من نیستن لطف بزرگیه
نمیدونم کار درست چیه ،سوهرم و پسرم میگن برو باشگاه کلاسی چیزی ولی من عین یه احمق تو خونم همیشه،تنها دلخوشیم شده آشپزی کردن و مرتب کردن خونه،از تنهایی خسته شدم کلی فامیل داریم ولی بخاطر همین جاریم باهم ده دوازده ساله قطع رابطم،سوهرم دوست نداره پاشون دوباره باز بشه به زندگیمون ولی من احمق شدم خاک تو سرم
