من وهمسرجان 8سال باهم دوست بودیم وبق بقو میکردیم.اون قدیم ندیما موبایل که نبود باهم نامه بازی میکردیم.شوهری همسایه روبرویی مابود.خونه ماسه طبقه خونه اوناویلایی.باهم قرارگذاشته بودیم نصفه شبا بیایم کوچه باهم حرف بزنیم ساعت 3یا4صبح میومدیم بیرون حرف میزدیم.الان که فکرمیکنم تنم میلرزه ازکارم.خلاصه سرتونودردنیارم همیشه به خوبی خوشی میگذشت تااین کهههه...یه شب اومدم بیرون کلی چسان فیسانم کردم.یکم سردشده بودهواهمن جوری که حرف میزدیم ییهودر زرتی بسته شدازشدت شوک نمیتونستم به پشتم نگاه کنم بدنم میلرزیدمصی که شوهرم باشه هی منودل داری میداد درمونم هیچ جوره بازنمیشدمصی گفت شیشه روبشکنم گفتم نه نمیشه که یهودیدیم برقای خونه هایکی یکی داره روشن میشه یهوباجیغ گفتم اول ماه رمضونه همه دارن بیدارمیشن برای سحری مصی هم که بوترازمن شکه شده بودگفتزنگ بزن یجوری بروخونه.منم هی میگفتم نمیشه وگریه میکردم.یهومصی نامردزنگ و زدو دررفت من موندم صدایه کیه گفتن مامانم اومددرو که بازکردشکه شدمنم باتته پته گفتم من یهوچش بازکردم دیدم این جام زدم زیرگریه ازاون جایی که من دخترخیلی خوب ومظلومی بودم همه حرفاموباورکرد که من توخواب راه میرم ازاون شب دیگه درکوچه ودرخونه قفل شد که من یوقت راه نرم توخواب.
من یه مامان خسته نیستم بااین که دوبارسقط داشتم واستراحت مطلقیم وتمام وقت درد دارمو دراز کشیدم.من خدارو دارم که همه کاراش حکمت داره با موفقیت بیشتر دونه کوچولومو میسپرم به خودش.شما هم همین کاروکنین😍
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
من یه مامان خسته نیستم بااین که دوبارسقط داشتم واستراحت مطلقیم وتمام وقت درد دارمو دراز کشیدم.من خدارو دارم که همه کاراش حکمت داره با موفقیت بیشتر دونه کوچولومو میسپرم به خودش.شما هم همین کاروکنین😍
منم ۴ سال با حضرت یار پسر همسایه روببه رویی دوست بودم.ماچون نمتونستیم همو بیرون ببینیم ساعت ۳ .۴ صب میومد دم خونمون باهم حرف میزدیم.اونم انقد میترسید هی میگفت بدبخت میشیم.یا هی میرفت وسط کوچه گوش میکرد نکنه صدا متشین بیاد مارو ببینن.منن سه تا داداش توخونه داشتم خیلی استرس داشت.ولی خیلی خوب بود دلم براش یه ذره شده.میومدم فقط میخوابوند درگوشم کلیم با این حرکتش حال میکرد.ایجوری عشقشو تزریق میکرد بم😐
من یه مامان خسته نیستم بااین که دوبارسقط داشتم واستراحت مطلقیم وتمام وقت درد دارمو دراز کشیدم.من خدارو دارم که همه کاراش حکمت داره با موفقیت بیشتر دونه کوچولومو میسپرم به خودش.شما هم همین کاروکنین😍
منم ۴ سال با حضرت یار پسر همسایه روببه رویی دوست بودم.ماچون نمتونستیم همو بیرون ببینیم ساعت ۳ .۴ صب ...
خخخ چه جالب
من یه مامان خسته نیستم بااین که دوبارسقط داشتم واستراحت مطلقیم وتمام وقت درد دارمو دراز کشیدم.من خدارو دارم که همه کاراش حکمت داره با موفقیت بیشتر دونه کوچولومو میسپرم به خودش.شما هم همین کاروکنین😍
بچه هامن اولین بارتاپیک میزنم.چندسال خاموش بودم بعدعضویتمم تاپیک نزدم
من یه مامان خسته نیستم بااین که دوبارسقط داشتم واستراحت مطلقیم وتمام وقت درد دارمو دراز کشیدم.من خدارو دارم که همه کاراش حکمت داره با موفقیت بیشتر دونه کوچولومو میسپرم به خودش.شما هم همین کاروکنین😍
من یه مامان خسته نیستم بااین که دوبارسقط داشتم واستراحت مطلقیم وتمام وقت درد دارمو دراز کشیدم.من خدارو دارم که همه کاراش حکمت داره با موفقیت بیشتر دونه کوچولومو میسپرم به خودش.شما هم همین کاروکنین😍
من یه مامان خسته نیستم بااین که دوبارسقط داشتم واستراحت مطلقیم وتمام وقت درد دارمو دراز کشیدم.من خدارو دارم که همه کاراش حکمت داره با موفقیت بیشتر دونه کوچولومو میسپرم به خودش.شما هم همین کاروکنین😍