خودم حامله ام بچمم کوچیک همش میپیچه به پر و پام مخصوصا وقتی تو آشپرخونه ام میترسم چیز داغی خدای نکرده نریزه رو سرش از رو گاز همش دنبالشم بعد شوهره لم میده یه وری میفته رو زمین با گوشی کار میکنه بهشم میگم بچه رو بگیر میگه با من واینمیسته اگه هم چند بار بش بگم پامیشه یه دیقه میگیرش سریع باز میذارش زمین خودش ولو میشه با گوشی بعد همیشه هم انتظارات آنچنانی داره که چرا غذا فلان جور نیست اگه هم مثل امشب لپه خورش یه کم نپخته باشه و ایراد واضحی باشه بعد کللللی غر زدن بعد دو لقمه غذاشو ول میکنه همشو برا خودم یا نیمرو میپزه یا پامیشه میره خونه مامانش یه چیزی میخوره بعدشم همه چیو برا مامانش اینا میگه یه ذره آبرو برا من نذاشته پیش اونا فقط باباش یه کم درکم میکنه دفعه پیش میگفت میدونم زحمت میکشی اخلاقش اینه غر زدنشو ندید بگیر نمیتونه غر نزنه
بعد جالبه یکسره میگه عاشقتم و عشقم به خودت فشار نیار و فلان ولی وقتی یه چیزی حالا هرچی یه ایراد کوچیک داشته باشه انقد میگه و غر میزنه تا نندازتم گریه ول نمیده بعد میگه مگه من چی گفتم افتادی گریه
قبلا عاشقش بودم ولی الان حالم ازش به هم میخوره یه ذرره دیگه دوسش ندارم
بخدا از صبح تا شب که پامیشم اصلا نمیشینم شب که میخوام بخوابم کف پاهام درد میکنه بعد بیشعور غر میزنه اگه غر نزنه خیلی تحمل کردن ایرادات دیگش راحت میشه
نمیدونم درک میکنید یا نه ولی اگه یه نفر قشنگ ترین و کامل ترین آدم دنیا هم که باشه اگه بد اخلاق باشه حالت ازش به هم میخوره