2777
2789
عنوان

وای که من چقدرررر ساده ام

154 بازدید | 10 پست

یه دوستی دارم قرار بود با هم بریم مشهد بعد هی کاروان پیدا میکردیم و این اواخر خالم و مامانم گفتن که بیایید خودمون بریم تقریبا پنج شش نفر میشدیم بعد من همش به اون دختره فکر میکردم که اره اگر بفهمه من بدون اون رفتم ناراحت میشه و فلان بعد امروز یکیو پیدا کردم قیمتش مناسب بود رفتم به دختره میگم اونم میگه اره مامانم اتفاقا دیشب همینو گفت که خودمون (یعنی خودشو مامانش )بریم😐کار اون اشتباه نیستا چون خانواده بالاخره اولویت باید باشه من انقدر ساده ام که به فکر ناراحت شدن بقیه ام .

یا اینکه یه ازمونی میخوام ثبت نام کنم میرم به بقیه هم میگم که نکنه من بعدا قبول بشم بعد اونا ناراحت بشن بگن چرا به من نگفتی که منم شانسمو امتحان کنم😑😑

میخوام اینجوری نباشما ولی عذاب وجدان میگیرم خاک تو سرم واقعا

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

بعد یه چیز دیگه یبار من و اون دختره یه جایی جلسه بودیم بعد جلسه ظهر تموم شد اونموقع هم تاکسی نبود اسنپم گیرم نیومد بعد خانواده اون اومدن دنبالش یه تعارف نکرد که بیا حداقل تا سر فلکه برسونیمت😂منو تنها گذاشت اونجا هم جای پرتی بود و رفت ،منم انقدر ترسیده بودم و دعا کردم تا یه تاکسی اومد 🤦🏻♀️😂بعد یبار دیگه همین اتفاق برعکسش برای ما افتاد من دلم نیومد تلافی کنم

عزیزم منم مثل تو بودم یه زمانی

همش به فکر خواهرم بودم

خواهرم با دختر خاله هام میرفت بیرون اصلا به من نمیگفت بیا

منم از یه جایی به بعد حذفش کردم

الان اون تنهاست من با دوستام میرم بیرون

میگه بیا بیرون نمیرم باهاش

رابطه اش با دختر خاله ام هم بهم خورد

با که نجوا بُکُنَم این همه تنهایی را...

عزیزم منم مثل تو بودم یه زمانی همش به فکر خواهرم بودمخواهرم با دختر خاله هام میرفت بیرون اصلا به من ...

باز خواهرتو میگی هم خونمه ولی سر این سادگی من بارها چه از این دختره چه از بقیه ضربه خوردم ،یه دختریم بود هی زنگ میزد مخ منو میخورد از دوست پسرش که باهاش کات میکرد مثل طوطی تکرار میکرد و میگفت اعصاب برام نمیداشت منم مثلا میخواستم بهش محبت کنم گوش میدادم بهش میگفت بریم بیرون باهاش میرفتم اما رفتاراش خیلی زننده بود انگار من پادوشم دیگه اونو یکم عاقل شدم دکمه سیکتیرشو زدم

باز خواهرتو میگی هم خونمه ولی سر این سادگی من بارها چه از این دختره چه از بقیه ضربه خوردم ،یه دختریم ...

چی بگم والا

منم مثل تو بودم.

ولی الان به کسی رو نمیدم

با که نجوا بُکُنَم این همه تنهایی را...

وا چطور هنوز دوستته؟؟؟ یعنی چی خونوادش اومدن دنبالش شمارو تا یه جایی نرسوندن.. بعد شما دلت نیومد تلافی کنی؟؟؟ رک بگم شما به چشم دوست میبینی و ایشون شمارو بعنوان یه همکلاسی میبینه نه بیشتر

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز