گفت آره داداشم قبلا اینجوری نبود آب میخورد به من میگفت آجی چیکار کنم آجی دلت چی میگه
بعد فقط توی دلم گفتم نکنه الان انتظار داره داداشش ازدواج کرده همینجوری باشه😐😐😐
دوروز پیش دیدم حدود ۱۵ دقیقه حرف زد
میترسم خواهرشوهرم نرم ش کنه با قربون صدقه شوهرم هرچی میشه بره با اون مشورت بگیره