هیچی خلاصه یارو حدود 50 ایتا سنش بود ولی مشخص بود وضعش خوبه... دختره نهایت شایذ 25 که اونم حس میکنم با آرایش و عملاش به این سن میخورد
اومد کنار دختره وایساد تو ایستگاه منه اسکل ایرپاد تو گوشم بود زیاد درست نفهمیدم ولی ریز ریز با دختره حرف زد گفت شمارتو بده
دختره هم در عین آرامش و بدون مقاومت شماره شو داد و شماره یارو رو هم گرفت
من پشمام ریخته بود، هرکس میومد حلو تو خیابون من خودم از شرم میگفتم نه... میگفتم یارو بعد فردا نمیگه این دختره تو خیابون به من شماره داد؟ خلاصه پشمام ریخت