ببین من این خواهرشوهرا رو اندازه خواهرهای خودم دوست داشتم
تابستان با شوهرم قهر کردبم
مقصر هم مادرشوهرم بود
خوار شوهرام و مادر شوهرم زنگی نزدن حتا
کارم به شکایت کشید
اصلا براشون مهم نبود
پسرامو شوهرم ازم گرفت
پسر بزرگم مریض شد
بکی از خواهرشوهرام بهم زنگ برای اتو گرفتن
وحرفی رو که نزده بودم پخش کرد
بعد پسرام با شوهرم یه روز اومدن خونه بابام
پسر ۳ سال و نیم م گفت بابا بزرگ اومدیم مادرمون رو ببریم خونه خودم
بابا تحت تاثیر قرار گرفت
و برگشتم سر زندگیم