کل حانوادمو داداشام و خاهرم و چند تا از دخترخاله هام.
امروز رفتیم با شوهرم یکم خرید کنیم واسه یلدا.
یهو گفت چی میشه مادرو پدره منم دعوت کن.
گفتم میدونی اونا مشکل دارن و بیان کوفتمون میشه و دیگه هیچی نگفت و خندید.
راستش دلم براش سوخت ولی مادرش یه ادم موذی و حسوده.میدونم اگر بیاد کل شب میخواد اخم و تخم کنه و به همه تیکه بندازه و زهرمارمون کنه.
متنفرم ازشون.
نمیخوام اینهمه زحمتم هدر بشه و اخرش جنگ و دعوا شه.
از یه طرفم دلم واسه شوهرم کباب شد.
چی کار کنم بچه ها
خوش به حالت ما هیچجا نمیریم هیچ کسیم نمیادپیشمون تنها تنهاییم🥺🥺🥺
سخته ولی به شوهرت بگو اگه میخوای دعوتشون کن
بگو اونارو برای روز مرد دعوت میکنم
راستش خاهرمم گفته اگر اون زنه بیاد من نمیام.چون دفعه پیش با هم بحثشون شد اونم سره لباس حاهرم🥲😆
جدا جدا دعوتشون کن
بنظرم اگه همسرتو دوستداری یه مناسبت دیگه خانواده همسرتو دعوت کن ولی با خانواده خودت دعوت نکن که ظهر بقیه نکنن
هیچکار دعوتشون نکن خودتم برو خونه مادرت
یه شب با خانواده خودت یه شب دیگه خانواده شوهرت، به خاطر دل شوهرت اینکارو انجام بده
یه شب قبل یا بعد دعوتشون کن به خاطر شوهرت
دعوت کن حرفاشم سگ محل کن
دل شوهرت بدست میاد قبلش به خانواده ات بگو به حرفاش توجه نکنن ففط یه احترام
بعدم مهمونیتو رهبری کن
چنتا فا ل حافظ درست کن بده هرکی بر داره به خنده و خوشی برگزار کن بره
روز مرد اونا را دعوت کن
منم اتفاقا احتمالا خانوادمو دعوت کنم
به همسرت بگو حالا برای یلدای بعد خانواده تو رو میگم
مادرشوهرت به لباس خواهرت گیر داده؟! عجبا. عفریته رو دعوت نکن میرینه تو مهمونی
