خودت گفتی اگه ی قدم بیام، ۲ قدم میای
اگه آروم بیام ، سریع میای
من که دوان دوان اومدم اونم تو ی نصف شب
یادته غروب یکشنبه داشتم شیمی میخوندم...جلو در اتاقم دراز کشیده بودم...۳ روز بعد اربعین ۱۴۰۴ بود
فردا اعلام نتایج اولیه کنکور بود.یهو ی چیزی گفت بخون چه فایده که...
یادته لاک زرشکی داشتم...با سفیدی دستام عجیب زیبا شده بود.
یادته گریه کردم ، صدقه گذاشتم کنار آروم نشدم.
یادته رفتیم دنبال مامانم ، برگشتیم
نیمه شب بود ...یهو لاک هام پاک کردم گفتم💩 خوردم.
یادته از ته دلم گفتم.
گفتم قول میدم نماز بخونم و روزه بگیرم ، هر چند به حجاب اعتقادی ندارم ولی بخاطرت حجابم میکنم.
یادته تا نماز صبح بیدار بودم.
نماز استغاثه خوندم به حضرت زهرا
نماز امام جواد و...