خب مسخره ان دیگه آخرش رو باید یه جور دیگه می نوشتن حالا فهمیدن آرزو چه فایده ای داشت
من اونجا که سرخاک مادرش گفت تو واسم مادری کردی اما نذاشتی من واست دختری کنم گریم گرفت دلم واسه مامانم تنگ شد من حامله بودم مادرم به رحمت خدا رفت نتونستم واسش اونجور که می خوام عزاداری کنم نتونستم ازش خدافظی کنم هرچند لحظه آخر رسیدم منتظرم لود تا منو دید رفت الانم گریم گرفت باز انا لله و انا الیه راجعون