شرایط زندگیمون خیلی بهم ریختس خانوادش جفتمونو طرد کردن آواره شدیم بچمون سقط شد 😔دیشب داشت میگفت دلم میخواد الکل بخورم همه چیو فراموش کنم خودش به اندازه کافی بهم ریخته بود باش بحث نکردم امشب رفت بیرون اومد بو الکل میداد باش دعوا نکردم خیلی درگیرم خیلی خستم امشب دلم میخواست یکی منو بزاره تو گور روم خاک بریزه راحت بشم دلم برا خودم میسوزه دلم برا اون میسوزه