چند سالته ، پدر و مادر یا خواهر و برادر نداری ؟
من بمیرم برات ...خودمم همین بودم حتی زنگم زدم ب اورژانس اجتماعی ...حرفاتو با پوستو گوشتم درک میکنم... اگه ازونما جواب نگرفتی شنیدم امام جمعه شهر خیلی کمک کنندست حرفشون خیلی برو داره پناه ببر بهشون یا ب دادستان دادگاه مستقیم مراجعه کن بگو ترس از جونت داری نامه بزنن ب بهزیستی...چقد میفهمم احوالاتتو تمام روزای سیاهم اومد جلو چشمم
غیر اینکه حامله ای ، بچه دیگم داری؟
ازت خواهش میکنم به کشتن خودت یا طرفت فکرم نکن جوونی یه راهی ی پناهی تو شهرت پیدا میشه برات دعا میکنم کاش دستم باز بود خودم کاری میکردم برات😔
زنگ زدم بله خانومه گفت برو کلانتری قاضی کشیک داره شکایت کن ولی خب شوهرم درو کلید کرده بودو مدارکمو برداشته بود تو تموم کتک کاریا روالش همینه تا من نتونم پزشک قانونی اینا برم ...تهش گریه و غذر خواهی میکنه روز از نو ...من ترسو بودمو ضعیف تو نباش قربون دلت برم دنیا بزرگه بالاخره یه جا برای تو هست ک شبا اروم بخوابی ...ب مردایی که تو این راه سر راهت قرار میگیرن اعتماد نکن گرگ گرسنه پره تو جامعه حتی تو لباس کارمندای دادگاه یا هرکسی ...جسارت داشته باش و خشک رفتار کن با این دست مردای هول
بمیرم برات چقد شوهرت مثه شوهر منه اونم تا دعوا میکنیم درو قفل میکنه و کلا رفتارش عوض میشه.... اما منکه دیگه خوب بلد شدم بازیاشو ایندفعه گولشو نمیخورم
توی آینه به موهای کنده شده ی خودم نگاه میکنم یا دستم بر زخم پشت سرم میخوره و دردش تیر میکشه جیگرم میسوزه ...
من دور سرت بگردم منم موهام کنده شد تو دستاش موند اون همش یا گلومو فشار میداد یا سرو صورتمو مشت میزد کبودی داشت صورتم زخم برنمیداشتم اینا شاید تو این ۱۴ سال هر ماه تکرار میشد دو سه ساله کمتر شده دعوامون چون دیگه میدونه رفتم رفتم دیگه نه ابرو نه خانوادم به فکر هیشکی نخواهم بود ...کاش بودی بغلت میکردم همیشه دعام پشت سرته الهی که زخمای تنت که خوب شد زخم دلتم خوب شه اثری ازش نمونه ...حرفای بعدشون بیشتر از کتکا میسوزه ادمو و تو باید نقش بازی کنی تا بیشتر آسیب نبینی ...دلسوزش نشی من خیلی دلم براش میسوخت همش میگفتم روانیه دست خودش نیست بگذرن ازش ولی میدونی الان من موندمو یه تنه بیمار که همش بخاطر گذشتاییه ک کردم و ادامه داره ....جلوش سکوت کن وبرای رهاییه خودت برنامه بچین
