نشستم منطقی فکر کردم و تمومش کردم دو ماهی هست که تموم شده مطلقا نه زنگی نه پیامی
این روزا به این فکر میکنم که چقدر خوب شد که احساسی عمل نکردم ولی از طرفی دلم براش خیلی تنگ شده چون ادم وابسته ایم و همش میگم نکنه من زیادی شلوغش کرده بودم
دلیل تموم شدنش هم این بود که باید طبقه دوم مادرشوهر زندگی میکردم و مادر پدرش بیمار بودن و به شدت رفت و امدی بودن وگرنه خودش همه جوره باب میل من بود