2777
2789
عنوان

از اون شبی بگو که دیگه کامل از شوهرت دل بریدی💔

| مشاهده متن کامل بحث + 607 بازدید | 34 پست
یه سال گفت مگه روز زنه؟! روز ماااااادره!!!یه سال گفت چون تو گفتی نتونستم سورپرایزی کنمیه سال خفه خون ...

پس دیگه توقع نداشته باش ازش...میدونم سخته ولی خودت راحت تری گلم

از این به بعد خودت اون روز واسه خودت کادو بگیر و خوشحال باش🍃🌱🌹

از شب عروسی که گفت من جشنو واسه دلخوشی مادرم گرفتم نه تو بگیربرو تا بعدش که همش مادرم مادرم

ازدواج تون سنتی بود ؟

نظرتون در مورد مردی که مادرش براش زن انتخاب میکنه و مرده حتی هنوز دختره رو هم ندیده چیه ؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مآل من همه چیزش بده بجز رابطه که اونم تا زمانی که انقدررررر بی حرمتی بهم میشه، به درد لای جرز میخوره ...

نه خداروشکر این بقیه چیزاش اوکی ولی همین هیچ وقت ازهمون اول میگه حوصله این چیزارو ندارم،حالا اگه من یادم بره ناراحت میشها؛عادت کردم دیگه

لطفا یه صلوات واسه این که همینجوری خدا دستمون رو بگیره وهوامونو داشته باشه مهمونم کنین،انرژی میگیرم ممنون🙏

وقتی یادم میفتم قلبم درد میگیره

اون شب تا صبح نخوابیدم

رفتم تو گالری گوشیش و ی عکس از چت بود

نوشته بود که خودم مانتوت رو در اوردم گذاشتم رو مبل و ازین حرفا

پلاستیکی که دستمال هاشون توش بود رو رومبل جا گذاشته بودن

و اینکه گفت که دوستش چت کرد این طور با گوشیش که نشثن زنش بده

چون زن دوستش پلاستیک رو دیده بود خواست زندگی دوستش رو نجات بده گفته من زن اوردم خونه

حرفشو باور کردم ولی دیگه من اون زن قبلی نشدم شکستم ونابود شدم حتی الان به توالت رفتنشم شک دارم در این حد زندگیم ریخته بهم بازم تو گوشیش چیز هایی دیذم که باز توجیه کرد

ولی تنها کسی که این وسط ضرر کرد فقط روح وروان من بود

کاش به این تاپیک نمیومدم😭😭

"دراعماق زمستان،سرانجام آموختم که در درونم،تابستانی شکست ناپذیر وجود دارد"                                         آلبرت کامو

الهی بمیرم برات

خدا نکنه عزیزم

می دونی اینکه بدونی خیانت دیدی دردش خیلی کمتره تا اینکه با قسم خوردن به روح مرده هاش توجیه کنه

خیلی سر درگمم

نمیتونم به هیچ عنوان دیگه اعتماد کنم

و مجبورم با لبخند زندگی کنم

"دراعماق زمستان،سرانجام آموختم که در درونم،تابستانی شکست ناپذیر وجود دارد"                                         آلبرت کامو

یادش بخیر تا پارسال ک نمیتونستم بدون اون اصلا زندگی کنم

ولی امسال باهام دعوا ک میکردیم حرف های زشت میزد ولی بازم ب کتفم نبود ولی اونجایییییییییییییییی سوختم سوختم سوختم یعنی اتیش گرفتماااااا ک برگشت بهم گفت من موندم رو دستش وای خدای من هنوز ک هنوزه یادش میفتم میسوزمممممممممم

با من دعوا کرده بود چتش رو با ی دختر همون شب دیدم

تلفن های مشکوکش رو دیدم الان خیلی وقته جامو جدا کردم در ظاهر فکر میکنه من خرم و همه چیز رو فراموش کردم ولی نمیدونه من دل بریدم ازش

خدا نکنه عزیزممی دونی اینکه بدونی خیانت دیدی دردش خیلی کمتره تا اینکه با قسم خوردن به روح مرده هاش ت ...

متنفرم ازش فقط و فقط ب خاطر بچه ام تحملش میکنم

باور میکنی وقتی از خونه میره اینقدر خوشحالم ک اصلا حد و مرزی نداره اونم منی ک وقتی میرفت س روز پشت سرش گریه میکردم

مآل من همه چیزش بده بجز رابطه که اونم تا زمانی که انقدررررر بی حرمتی بهم میشه، به درد لای جرز میخوره ...

تو همه تاپیک هات میگی رابطه تون عالی هست اصلا چطور به کسی که کتکت میزنه اجازه رابطه میدی که عالی هم باشه ... واقعا سگ محل کردن به چنین مردی اینقدر سخت است؟ خودتون میگید به خاطر بچه ها موندید پس دیگه که از یک آدم نفهم که یک نقطه مثبت نداره چرا توقع تبریک و کادو دارید؟

تو همه تاپیک هات میگی رابطه تون عالی هست اصلا چطور به کسی که کتکت میزنه اجازه رابطه میدی که عالی هم ...

عزیزم

من با یه آدم عادی زندگی نمیکنم

اختلال خودشیفتگی شدید داره

رشته اش حقوق بوده و به مباحث قانونی کاملا احاطه داره

اولا من که خودم پیشقدم رابطه نمیشم ، اون میاد سراغم. هر چی هم پسش میزنم در حدی صبورانه معاشقه میکنه که تموم یخ ها ذوب میشن و مقاومت شکسته میشه

ضمنا من اگه نخوام باهاش رابطه داشته باشم و مقاوت شدیدی نشون بدم، لج میکنه و ضروریات زندگی منو حذف میکنه

سنگ گران در دست ایام مغلوب آب نرم میگردد سرانجام
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792