داریم عادت میکنیم
داریم مدیریت میکنیم
ولی اصلا راحت نیست
این تشریفات و چشم و هم چشمی بدترش کرده
قدیما یه مهمونی میدادیم به همه خوش میگذشت صاحب خونه هم پدرش درنمیومد الان نمیشه
پریروز خونه ی خواهرشوهرم بودیم. دو مدل خورشت و دو مدل سالاد و دو مدل دسر داشت
میوه هم دو سه مدل نبود. موز و سیب و پرتقال و کیوی و نارنگی و لیمو و گلابی و انار. کیک و قهوه و آب میوه و باقلوا و آجیل
خب چه خبرهههه
الان من دعوت نکنم میگن فقط میاد میخوره. دعوت کنم پدرم درمیاد