2777
2789
عنوان

حق با کیه من یا خواستگارم

98 بازدید | 9 پست

من با یک آقایی حدود دو ماه دوست بودیم ک اومدن خپاستگاری در ابتدا ک مادر سون مهریا رو تعیین کردند و گفتن فقط ۱۴ تا سکه ، بعدم ک اومدن خونمون مامانش گفت من سرویس چوب رو کامل نمیخرم ققط مبل و تخت ، بعد ک رفتن من به آقا میگفتم ک چرا اینجوری برخورد کردید چرا این حرفا میگفت زنگ بزن پیام نده زنگ زدم گفتم باید سرویس چوب کامل بخرید گفت نه الان کسی میز تلویزیون نمیکنه تو خودت تخت نداری یک کاری نکن همون تختم نخرم بعد بهش گفتم انگشتر نشون باید بیارید گفت الان کسی نشون نمیبره بعدم ممکنه گم بکنی منم عصبی شدم گفتم یعنی چی اون از وضع مهریه اینم ک اینطور گفت من اگه میخواستم مهریه زیاد بدم تو رو نمیگرفتم خلاصه بحث مون شد و اون آقا رفت خونه و بهم زد ، بعد دو هفته باز اومد کفت مامانم گفته با هم صحبت کنید بهش بگو اگه با همون شرایط قبل راضیه ما دوباره بیایم ، منم چون دوسش داشتم قبول کردم منتها به شوخی بهش،میگفتم ک سمت خونه ما نیای و بابام کله ت رو میکنه بهم زدی و پدرم دیگه ۱۴ تا سکه رو قبول نمیکنه خلاصه قرار بود زنگ بزنن ک مامانم پیامش رو روی کوشی من میبینه بهش پیام نیده ک آقای محترم چرا مزاحم دختر من میشی اونم بهش بر میخپره و میگه ما بدرد هم نمی خوریم و میرههه تا سه ماه بعد دوباره میاد و مامانش رو راضی میکنه میان خپاستگاری مادر دوباره میگه من نشون نمیارم سرویس چوب هم میز آرایش نمیخرم چون لازم نمیبینم یک تاریخ کاغذ نویسی همونجا تعیین میکنیم بعد ک خانواده پسر میزن مادرم یادش میفته اون تاریخ خواهرم و شوهرش نمی تونن بیان زنگ میزنه به مادر پسر عذر خواهی میمنه و میکه تاریخ رو جابجا کنیم از اون ور دسر به من میگه چرا عوض کردین تاریخ رو و اصرار ک همون تاریخ قبلی باشه منم میگم من کاری از دستم بر نمیاد به مامانت بگو ببین میتونه درستش کنه خلاصه همون جا مادرش زنگ میزنه میکه یا همون تاریخ قبلی یا هم دختر تون و پسر من خوشبخت بشن و همه چیو بهم میزنه




و استدلال مادر پسر این بوده ک چون شما تاریخ رو جابجا کردید به من و همسرم بی احترامی شدت و اینکه جرا مادرت گفته نشون بیارید ، من سر عقد سرویس برات خزیده بودم ک بدم






اما حالا پسره ازدواج کرده و مادره همه اینا رو براش از ما بهترون برده




دیدگاه تون چیه ؟؟


و پسره الان میگه اگه به مامانو میگفتی جشم الان من و تو با هم بودیم

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

و توخسته نشدی با کاربری های مختلف این داستان رو تکرار میکنی و خجالت نمیکشی که هنوز پات وسط زندگی به مرد متاهل و هر روز باهاش پیامک بازی میکنی و میخوای خونه خراب کن باشی و بشی زن دوم ..همچین کاری وقاحت میخواد که تو نشون دادی وقیحی

من برای آنها کسی بودم که برای خود آرزو داشتم💔💔نره خر جماعت درخواست دوستی بده تگش میکنم و ابروشو میبرم. پس حواستو جمع کن جوجه دو روزه عادلانه نیست بی تو سر کنم ؛بی هوای تو

شما شخصیت برای خودت قائل نبودی ، اون دختر و خانواده اش از اول زدن توی دهن این مادر و پسر

شما هی خودتو پایبن آوردی و کوتاه اومدی ، اونام بد رفتار کردن

وقتی جوابتو نمیدم بدون دلیلش اینه از شعور داشتنت قطع امید کردم

😂😂 دیدگاهم اینه که اولن خیلی خوب شد که با این طرف اوکی نشدی چون هی میرفته و میومده باز راهش میدادی این تا ابد درست نمیشد لابد اونی که زنش شده از اینا پررو تر بوده دست بالای دست بسیاره

همون بهتر که رفتن بابا

خوب رویانِ جهان رحم ندارد دلشان /باید از جان گذرد هر که شود عاشقان /روز اول که سرشتند ز گِل پیکرشان /سنگی اندر گِلِشان بود، همان شد دلشان (بفهم دیگه!)

چرا با هم ارتباط دارید الان؟

این جالبه که پسره با شما بگه الان من و تو با هم بودیم اگه این طور میشد !

گذشته رو چال کن

پسره و مادرش واقعا مشکل داشتند


خداوندا ب خاطر همه داشته ها و نداشته ها شکرت 😇
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792