شما بودین در جواب شوهرتون چی میگفتید

خودت میرفتی

سعی کن با سیاست باهاش رفتار کنی که حس خوب ازت بگیره مثلا الان برو براش یه چای بریز بهش بده یا برو کمرشو ماساژ بده بزار کنارت یه حس خوب بگیره

من اینجور مواقع میگم تو بشین سمت شاگرد خودم میرونم 😅

عاقلانه تر این بود که اول به خواهرت میگفتی بذار از همسرم بپرسم ببینم میاد نمایشگاه ؟ اینجوری بیشتر ممکن بود همراهی کنه

اگر مطمئنی کس دیگه ای بود میگفت اوکی بریم و الان نسبت به درخواست تو میگه نه ، خب تو هم همین مدلی برخورد کن باهاش

من همین که شوهرم دهنشو ببنده راضی و خوشحالم واقعا این توقع ها رو ندارم

معمولا مردا حوصله نمایشگاه دیدن ندارن اونم وقتی خسته هستن . ولی برادرش یا کار داره یا باهاش خوش میگذره بهش . من همیشه اولویت رو میذارم همسرم . یه نکته کوچیک هم هست این که خودت برنامه رو میچینی میذاریش تو عمل انجام شده میزنه تو برجکت ولی اگر جلوی خواهرت میگفتی بذار ببینم نظر شوهرم چیه . بعد میگفتی خسته نیستی بریم سعی میکنیم زود برگردیم که اذیت نشی . معمولا با همین جملات و نکته های ریز جواب میگیری .

مثلا الان برو بحثو عوض کن اصلا باهاش قهر نکن باهاش حرف بزن بعد اخر شب که خواستی بخوابی بهش بگو خواهرم میگفت نمایشگاه خیلی خوب بود دوست داشتم برم ولی مهم نیست ولش کن اینطوری میفهمه ناراحت شدی از حرفش

من شوهرم بهم نه نمیگه اصلا ولی بازم بدون هماهنگی باهاش نمی گفتم ما هم میایم! حتی مامانش هم زنگ میزنه دعوت می کنه می گم باید با شوهرم حرف بزنم ببینم می تونیم بیایم یا نه!

اگه رانندگی بلدی خودت میرفتی

منم شوهرم همش میزنه تو برجکم. دیگه عادت کردم و توقعم ازش کم کردم و به صفر رسوندم. هزار تا سیاست و حرف و چاخان هم بکنی بازم کار خودش میکنه. بستگی به مدل خانوادش داره. شوهرمنم خیلی به خانوادش بها میده و اگه الان بگن بیا با سر میره. حتی ناهار هم نمیاد خونه، همش خونه مادرشه. ولی اگه من بگم حوصلم سر رفته ، تا سر کوچه هم منو نمیبره.

عزیزم ناراحت نباش و دلت بزرگ کن. خودت برای خودت وقت بگذرون.