خیلی دلم میسوزه کاش اون زمان منظورم ده سال پیشه بزرگتر بودم میتونستم دخالت کنم 🥲
یکیشون تا کلاس دوم رفت محیط روستا کوچیک بود و مختلط انقدر بچه های شری بودن پدرش نزاشت بره بعدشم که بچه خودش نخواست این یکی که نرفت دومی هم جرعت نکرد بره
یه بار خواستیم دوباره ثبت نامشون کنیم گفتن باید بری یا استان دیگه که برای ما ممکن نبود
بزرگترین آرزوی من همینه یعنی اگه میگفتن چی رو میتونستی توی گذشته عوض کنی قطعا همینو میگفتم 💔
و اینکه بگم لعنت به محیط کوچیک و مغزهای زنگ زده
یا خدا
مگه میشه
خودت یادشون بده
همین الانم دیر نیس برای دوباره شروع کردن
حیفه تو این دوران در حد ابتدایی سواد داشته باشی نکنید تروخدا
ینی سواد ندارن الان
شما میتونی باهاشون کار کنی؟ یکسره پایان مقطع ششم امتحان نهایی بدن.
باید اطلاع بدید به اورژانس اجتماعی یا اورژانس دانش آموزی.الانم دیر نیست اکه یک دوسال تاخیر دارن
یکیشون هم نجات بدید بهتره
منم امسال یکیو پیگیری کردم و یک ماه بعد مهر با فشار آموزش پرورش مجبور شد ثبت نامش کنه
الان چند سالشونه طفلیا
