افتضاح بود وقی بهش فکر میکنم اشکم در میاد. هر سری یه چیزی فکرمو درگیر میکرد یه بار بیماری یه بار پوست یه بار کثیفی و ...
صبح اول که چشمامو باز میکردم اضطراب شدیدی میگرفتم نفسم بالا نمیومد هیچ هدفی نداشتم و همش گریه میکردم
رفتم مشاور
ریشه یابی کرد
دو جلسه اول به قدری حالم بد میشد که هر دوبارش رفتم زیر سرم.
میگفت طبیعیه و یه مشکلی تو بچگی بوده که در قالب افکار وسواسی خودشو بروز میده.
در کنارش طب سنتی هم رفتم چون میگن وسواس فکری از سردی مغز و سوداست
در کنار روان درمانی ، داروهای صد سودا هم واقعا موثر بود