2777
2789
عنوان

شوهرم رفت خونه مادرش و

144 بازدید | 12 پست

من داشتم ب درس دخترم میرسیدم دیشب شوهرم رفت خونه مادرش....بعداز ۲ ساعت برگشت گفت پری امروز خونه مامانم رفتی ناهار خوردی ظرفا رو نشستی نگاش کردم گفتم نه فقط دختر کوچیکم اونجا ناهار خورد چطور مگه؟هیچی گفت آجیم داشت گله میکرد ک امروز مامانم ازم توقع داشت خونه رو گرد گیری کنم ولی من سردرد داشتم .....بعد بحث کشیده شد ب جاهای دیگه و من گفتم تو باید زرنگ باشی اینجا رو از حالت کاروانسرا بودن درآری....ک اونیکی خواهرم گفت فعلا زنت میاد اینجا میخوره حتی ظرفاشم نمیخوره......شوهرم هم بشون گفته ک زنم میتونه ،حرفیه؟!....

من یذره ناراحت شدم از حرفاشون ولی میزان خوبی ک در حقم کردن خیلی بیشتراز بدی هاشون هست ولی تصمیم گرفتم ک دیگه نرم خونه مادرشوهرم تا ک امروز

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

امان از خواهرشوهرای کرمو

چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...

همین خواهر شوهرم ک گفت پری ظرفارو نمیشوره زنگم زد ک چرا امروز نیومدی منم بش گفتم ک دیشب شوهرم دعوام کردک دیگه نرو خونه مادرم....اونم وقتی پشت تلفن این حرفارو شنید تکذیب کرد و ازم خواست بیام پیششون....تا براشون توضیح بدم قضیه از چ قراره

همین خواهر شوهرم ک گفت پری ظرفارو نمیشوره زنگم زد ک چرا امروز نیومدی منم بش گفتم ک دیشب شوهرم دعوام ...

عزیزم حالا بچت غذا خورده چه اشکالی داشت ظرفشو میشستی. حالا ایشون غذا پخته آورده بچت میل کرده شمام یه ظرفو میشستی تموم میشد

بعد ک کلا حرفشو تکذیب کرد و گفت ب هیچ عنوان من همیچین حرفی نزدم و....منم گفتم واسم مهم نیست چی پشت سرم گفتی فقط حرف همسرم مهم بود و ب حرمت حرفش امروز نیومدم.....خلاصه بحث رو کشوندن سمت شوخی و خنده تا اینکه همین خواهر شوهرم پرسید خب ناهار چی خوردین؟!منم بش گفتم شوهرم واسم غذا پخت هم ماهی و هم املت ما املت خوردیم.....بعد همین خواهر شوهرم گفت حقته محمد ک برا زنت آشپزی کنی شبا و برنج براش دم کنی....اونیکی خواهر شوهرم گفت ها پس محمد بت گفته نرو خونه مامانم ناهار بخور خودم برات میپزم.....وای بخدا اونلحظه بزور جلو خودمو گرفته بودم مادرشوهرم بالشتو گاز گرفته بود از خنده

عزیزم حالا بچت غذا خورده چه اشکالی داشت ظرفشو میشستی. حالا ایشون غذا پخته آورده بچت میل کرده شمام یه ...

والا هم برا مادر شوهرم ظرف میشورم هم جارو میزنم هم گاهی وقتا میپزم وای چون ۳ تا بچه کوچیک دارم بیشتر اون کارارو انجام میده و فقط میگه بخورین و برید خونتون

احتمال میدم خواهرشوهرات کم سن باشن


در هر صورت رفت و امد رو کمممم کن ولی قطع نکن

خرّم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست               به هوای سر کویش پرو بالی بزنم            ❤                               الهی شکرگزار این زندگی هستم که به من بخشیدی؛ به خاطر همه چیزش:تو را شکر بابت آدم‌هایی که معلم من بوده‌اند.❤تو را شکر بابت درس‌هایی که زندگی به من ارزانی داشته‌اند.❤تو را شکر برای عشقی که می‌گیرم، می‌بخشم و می‌پراکنم. ❤                              ( تایپ کردم گلبهارجون بعد دیدم  "ر" جا افتاده)😮
ن بابا همسن مادرمه اونی ک این حرفو زد و اونی ک سردرد داشت متولد۶۸

خیلی کشش نده

دیگه در موردش حرف نزن


ولی خیلی کمتر برو

بچهاتمتنها نفرست

خرّم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست               به هوای سر کویش پرو بالی بزنم            ❤                               الهی شکرگزار این زندگی هستم که به من بخشیدی؛ به خاطر همه چیزش:تو را شکر بابت آدم‌هایی که معلم من بوده‌اند.❤تو را شکر بابت درس‌هایی که زندگی به من ارزانی داشته‌اند.❤تو را شکر برای عشقی که می‌گیرم، می‌بخشم و می‌پراکنم. ❤                              ( تایپ کردم گلبهارجون بعد دیدم  "ر" جا افتاده)😮
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  10 ساعت پیش