منم مثل شمام
هرشب با عذاب وجدان میخوام
پسرم فکر میکنه دوسش ندارم
هردیقه ازم میپرسه دوسم داری منم میگم خیلی زیاد ولی توبا کارات اذیتم میکنی
بخدا از ساعت ۱۲ ظهر تا ۱۲ شب درگیر درسا و مشقاش هستم
با یه دختر یه ساله که الانم حسابی سرما خورده و همش درحال نق زدنه یه دیقه هم که حواسم ازش پرت میشه یه بلایی یا سر خودش میاره یا یه گندی میزنه
حتی یه نفر کنارم نیست دو دیقه بچه هامو بگیره من یه نفسس بکشم بعضی وقتا خودمو سرزنش میکنم بعضی وقتا هم میگم حق دارم اصلا کلافم نمیدونم باید چ طور خودمو کنترل کنم
همه چی خیلی بد شده