عشق چیز عجیبیه وقتی فهمیدم عاشق شدم که متوجه شدم حاضرم خودم چیزی نخورم ولی بدم اون بخوره
حاضرم خودم سرما بخورم اون نخوره
من سردم بشه اون نشه
من اذیت شم اون نشه
من گریه کنم اون نکنه
این حس ها مادرانه ست اشنباه نکن اون خودش مادر داره نقش مادرا بازی نکن
خیلی پیش اومده....
نه اکثر اوقات خودم در اولویتم
خوشایند نیست
اره
ب نظرم این دوستداشتن عمیقه
عشق نیست
منم نسبت به پسرم همین حس و دارم حاظرم بمیرم ولی یه خار توی پاهاش نره
فقط واسه بچه م حاضرم شوهرم بره بمیره
عاقاذمنانقدشکموام خدا من وببخشه بستنی چیزی باشه یواشکی میخورم بچه ها نبینن چبرسه شوهرم🤣
برای یک انسان ناشناس که گرسنه است هم حاضرم این کار رو انجام بدم و امشب اون سیر بخوابه و من گرسنه.
من به بچم این حسو دارم نه شوهرم.
مرد باید بیشتر زنو بخواد
سر غذا با کسی شوخی ندارم
شاید....
منم عاشق شدم
اما اینایی ک میگی نهههههه هرگز
خوشبختانه یا شوربختانه اولویتم خودمم
اره حاضرم ولی هیچوقت نمیذارم بفهمه که حاضرم براش این کارو کنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
