2777
2789

من بعد یه ماه رفتم خونه مادرم قراره 6 روز بمونم حالا قراره چهارشنبه برم. من الان باز نمیتونم


ب شوهرم بگم تا جمعه بمونم اعصبانی میشه اعصابمو خورد میکنه


میگم چهارشنبه برم پنجشنبه بعد از ظهر بیام باز جمعه برم اگر قبول کنه آخه من خونه مادر شوهرم زندگی میکنم


حالا گفتم چهارشنبه ی کیک برای مادرشوهرم بگیرم پنجشنبه ام برای مادرم. درسته مادرشوهرم پشتم حرف زده. اما خب خوبی ام کرده خوبه بنظرتون؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

روز مادر یه سر برو بیا....چه خونه مادرت.چه خونه مادر شوهرت....همسرت چرا اعصاب خوردی راه میندازه!...

من پیش مادرشوهرمم

میگم الان میگه اومدی باز میخای بری چون من برم نمیتونم غروب برگردم

من پیش مادرشوهرمم میگم الان میگه اومدی باز میخای بری چون من برم نمیتونم غروب برگردم

یعنی تو خونه ی مادر شوهرتی !.یا واحد جدا....؟

متوجه نمیشم...هم حساسیت. شوهرت بیجاست.هم چند روز موندن شما

تا وقتی خدا هست،ریشه ی هیچ آرزویی خشک نمیشه
یعنی تو خونه ی مادر شوهرتی !.یا واحد جدا....؟متوجه نمیشم...هم حساسیت. شوهرت بیجاست.هم چند روز موندن ...

بله عزیزم تو یه خونه

نمیدونم میگه تو مگه زندگی نداری چند روز یبار میری

حالا گفتم چهارشنبه برم خونه مادر شوهرم هم برای اون کیک بگیرم هم برای مادرم پنجشنبه ک شوهرم اعصاب خوردی درست نکنه برام

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792