یه دوست صمیمی داشتم خیلی باهم خوب بودیم.
من یه مشکلی باهاش داشتم در زمان های سختی و مشکلاتم که ناراحت بودم ولم می کرد دلیلش هم این می گفت که در تنهایی با مشکلاتم کنار بیام و...و من راستش اصلا نمی تونم در تنهایی کنار بیام باید یکی کنارم باشه.
خلاصه بعد مدت ها تحمل چند روز پیش گفتم در این زمانا کنارم باش و...
بهم گفت تو غلط می کنی وقتی از یه جای دیگه ناراحتی(در حالی که اصلا این طور نبود من حالم عالی بود) از من انتقاد می کنی و یه بار دیگه ناراحتم کنی به بابات میگم😐😐😐😐دختر ۲۲ ساله میگه به بابام میگه شماره بابام رو سر یه ماجرایی بهش دادم(باباش عرقیات فروشی داره شماره بابام دادم که بده به باباش چون می خواستیم خرید کنیم) و ازش سو استفاده کرد...
خیلی قلبم شکست باورم نمیشه.
بعدشم من رو از همه جا بلاک کرد.
چقدر بچه و کوته فکر