هفتا خواهر شوهر دارم مادر شوهرم زنگ زد گفت داریم میایم خونتون بچه ها هم هستن همشون
و من سه مدل غذا درست کردم زرشک پلو البالو پلو و قیمه و سر درست کردنشون هم دستکش پوشیدم هم کلاه چون خودم هم از مو بدم میاد داخل غذا و اصلا نشده که از غذای من مو در بیاد
سر شام دیدم یکی از خواهر شوهرام به اون یکی گفت وایسا ببین چیکار میکنم و موشو کند انداخت تو خورشت و منم دیدم و به روش اوردم و همسرم هم باهاش بحث کردم و گفتن دیگه نمیام خونتون